چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر الناز حاجیان (مهربانی)
آخرین اشعار ناب الناز حاجیان (مهربانی)
|
خواب چشمانم راقلقلک میدهد
گویی نوربرلبانم بوسه میزند وآغوشم روبه خدای بازاست
به گُمانم دوباره ساعتهادررختِ آشفتگی خودرا اسیرکرده ام
شب است
ومهتاب میرقصاندخودرا درجشنِ ستاره گان
لباسم را رویِ زمین پیدانمیکنم وحتی کشش ندارم دستم رابه کلیدبرق برسانم
اما نه چراغ سوخته
وپایم رالگد کرد توپِ بدمینتون
شایدم لمس
بالجبازیهایِ پی درپیِ خواب براندامم
توانستم خودرا به یخچال برسانم ویک بوسه به تُنگِ آب زنم
نوشیدم شرابی را ومست کردم دخترکِ اسیردر بطنِ وجودم را
بی هوا چشمانم باتاریکی اُنسی عجیب گرفت
وویزویزکنان موبایلم خودراکُشت میزِلبه پریدهِ عتیقه یِ گرسنگی هایم
بازهم .....موبایل قل خوردو ازدولبه جدای شد
گویی له شده اش هم جان دارد
باپایم لگدش زدم
اس ام اس هایِ بی جوابِ رفیقِ خموشی هایم
وبانگِ فحشش راخفه کردم
راهیِ بازتابِ نورشدم دربراندازکردنِ شهراصفهانِ بزرگ وامادلگیر
راه مرافراخواند ودرمیانِ مردمی خودرانظاره گربودم که نه چشم داشتند ونه دهان
اماپچ پچ کنان ردمیشدند وگویی زیرلب مرا آه میبستند
نوری برچشمانم ظهورکرد
وراهِ تاریک را به دوردستی روشنایی بست
گویی دستم راگرفت ومرابه دلِ یک دشتِ بیداربُرد
دستانم رارهاکرد
وفرشته گانی بلورین برقدمهایم بوسه هازدند
عطش داشت تنم
عطشِ یک دیدار
نمیدانم که بودوکجایم
اماتنم راآذین بستندنورها
برلبانم آیه کرامت رادوختند
وبردستانم آیه بخشش
برقدمهایم آیه راه را
وبرآغوشم آیه زیارت
گهواره ایی برمن سجودداشت
که درآن میرقصید رنگین کمانی از نطفه یِ حلال
بوسه نشاندبرلبانم
ودرکنارِگوشم بانگ اذان رافراخواند
نامش عشق بود
وتولدش دردرونم رویدادی رارقم زدبنام دلبستگی
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استادبزرگ جناب استکی حضورتان برایم بسیارارزشمنداست زیباخواندیداستادزیبااندیش دنیایی سپاس | |
|
سلام استادبزرگوارجناب نعمتی بسیارخرسندم ازحضورتان درصفحه اشعارودلنوشته هایم دنیایی سپاس ازشما حضورتان گلباران | |
|
سلام استادزیبااندیش جناب فتحی دنیایی سپاس از محبت شما حضورتان گلباران | |
|
سلام استادنیک اندیش جناب شفیعی بزرگ دنیایی سپاس ازاینکه وقت گذاشتیدبرای خوانش ونوشته یِ مراطلایی خطاب کردید دلتان شاد نورباشدبدرقه یِ احوالتان | |
|
سلام استادزیبااندیش جناب زارع داستانی برگرفته ازداستانِ نابِ شمابود.... زیباخواندید خدایمان نورباشدبرتاریکی هایِ درونتان | |
|
بله گاهی زیبایی از درون زشتی جوانه می زند | |
|
گاه هم مجبوریم درتاریکی غرق شویم تانوری شکارکنه مارو | |
|
سلام دوست نازنینم تکتم عزیز همیشه محبت داری حتی سرنزده باشم به محفلت مراازیادنمیبری عزیزم خدایمان نورباشددرسرنوشتت بانگِ عشق باشدمسیرِزندگیت بمانی به مهر حضورت گلباران | |
|
سلام سارا جان دوست عزیزم زیبانگرهستی خدایمان نورباشددرسرنوشتت | |
|
سلام استادنیک اندیش جناب زراعتی رضایی دنیایی سپاس ازقدرتِ کلامتان درپخته بودنِ نقد سپاس بزرگوار حضورتان گلباران | |
|
سلام استادزیبااندیش جناب سلیمی زیبانگارهستید حضورتان همیشگی درصفحه اشعارودلنوشته هایم خدایمان نورباشددرسرنوشتتان موفق باشید بدرخشیدبرایِ قلم وهنر | |
|
سلام استادنیک اندیش جناب احمدی دنیایی سپاس ازتوجه شما حضورتان گلباران | |
|
سلام استادزیبااندیش جنابِ آزاد درخوانش شمااگرپیامک برایتان راحت تراست همانگونه بخوانید برایِ ویرایش باززمان میبرد هرچه درتوانِ قلمم بودراتقدیمتان کردم این متن برایم بسیارارزشمنداست....وبرایش دلایلی دارم که میخواهم همانگونه که هست بماند...ببخشیدمرااستاد خدایمان حورباشدبرتاریکی های خفته دردرونتان قلبتان سرشارازمحبت باشد بدرخشیدبرایِ قلم وهنر | |
|
سلام شاعرِنوجوان زیبانگارهستی دنیایی سپاس ازتعریفتان شادگشتم خدایمان نورباشددرزندگیتان تنتان سلامت بدرخشیدبرای هنروقلم | |
|
سلام استادبزرگ جناب انصاری دزفولی حضورتان همیشه برایم ارزشمنداست : دنیایی سپاس استاد | |
|
سلام مهربانوی شعر دنیایی ازنگاه ناب وخالصِ شمامچکرم حضورتان گلباران عزیزم | |
|
سلام استادبزرگوارجناب فتحی عالی نگرهستید دنیایی سپاس ازخضورتان | |
|
سلام عزیزم زیباخواندی استادعزیز حضورتان گلباران | |
|
سلام بزرگوار سپاس ازدیده ناب شما زیبانگرهستید | |
|
سلام مهدیس عزیزم مرسی ازنگاه نابت گل دختر عالی حضورت بودعزیزم دوست خوبم بدرخشی برای شعروقلم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر احساس بود