جمعه ۲ آذر
پاییز شعری از آذر مهتدی
از دفتر فریاد نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ مهر ۱۴۰۰ ۱۷:۴۰ شماره ثبت ۱۰۳۱۴۷
بازدید : ۳۹۴ | نظرات : ۴۲
|
آخرین اشعار ناب آذر مهتدی
|
زنجیر را آهسته بردار از تن زخمی پاییز
خونریز و پاره پاره شد خاک گهر خیز
خیزید ! تن برگ شکست! از غم دوران
باز آمده پاییز و خزان فصل غم انگیز
دارا که " انار" داد به "سارا" نگران است
از غصه ی دردی که دلش با دگران است
اشک اش بچکد از مژه ی خیس و نداند
رنجی که کشد باعث آن شور خزان است
بر باغ دلم دست کشیدسرخی از آن رفت
خیزاب شد و سیل زد و سبزی از آن رفت
دیگر چه خوشی حال دلم نیست بهاری
پاییز نشست در دلم و زردی بر آن رفت
دود از سر هر کلبه ی دوری شده پران
آن مرغ شباهنگ زند صیحه ی نالان
ریزند درختان زتن شاخه بر خویش
هر برگ گل و برگ درختی شده حیران
خاری که به دستان زمستان شده آویز
محصول سر انگشت هنرمندی پاییز
آن دختر رز رنگ به جز چهره ندارد؟
از سرخی و زردی به اخرای دل انگیز
1مهر1400
آذر.م
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما جناب خوشرو مهربان و گرامی سپاس از لطف نگاهتان پیشنهادتان را دوست داشتم اما می دونید که من در مورد شعر و موضوعش حتی کلمات فکر نمی کنم بیشتر جوششی هست برای همین گاهی باید به شاعر درونم سخت بگیرم و با چوب تعلیمی چند تا اشاره کنم اما قهر می کنه و مدتی محلم نمیذاره تا خودشم نخواد بر نمی گرده ... | |
|
درود استاد عزیز سپاس از لطف حضورتان | |
|
دروداستاد استکی سپاس از مهرتان زیبا خواندید | |
|
درود بر شما این نظر لطف شماست زیاد کاری بهش ندارم اما به خاطر دوستان ادیبم گاهی تلنگر می زنم بد نیست شاید حالش خوب بشه با وزن و قافیه هم آشنا بشه. | |
|
درود جناب نور الهی خوشامدید به صفحه شعر خودتان مهمان نوازی اتان به دل نشست ممنونم حتما همین طور است که می فرمایید از مهرنگاهتان هم و نقد بجایتان سپاسگزارم | |
|
درود جناب نوراللهی گرامی ان شاالله ویرایش مورد قبول باشد.
زنجیر از این پیکر صد زخم تبر خیز بردار نفس تازه کشد حضرت پاییز خیزید تن برگ شکست از غم دوران باز آمده پاییز و خزان فصل غم انگیز
دادست به سارا دل و دارا نگران است از غصه که معشوقه دلش با دگران است می بارد از این درد و شکایت نکند چشم چتری که به او پشت کند رنج جهان است
بر باغ دلم دست کشیدسرخی از آن رفت خیزاب شد و سیل زد و سبزی از آن رفت دیگر چه خوشی حال دلم نیست بهاری پاییز نشست در دلم و زردی بر آن رفت
دود از سر هر کلبه ی دوری شده پران آن مرغ شباهنگ زند صیحه ی نالان ریزند درختان ز تن شاخه بر خویش هر برگ گل و برگ درختی شده حیران
خاری که به دستان زمستان شده آویز محصول سر انگشت هنرمندی پاییز آن دختر رز رنگ به جز چهره ندارد؟ از سرخی و زردی به اخرای دل انگیز آذر.م🌺🍃
| |
|
درود بر شما جناب آزاد بخت شاعر گرامی سپاس از حضور پر مهرتان این کلمه مربوط به سالهای خیلی دور جایی خواندم دختر رز اشاره به پاییز دارد اما این جا هم خودش اومد و نشست تو شعرم. معنی آن دختر انگور یا مستور صورت گلگونش تو پاییزبینگ شده اما از ترکیب زرد پاییز و گلگونی شرابی گونه هاش به اخرایی در آمده. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 | |
|
درود جناب عطاالهی گرامی حضور سبزتان مایه دلگرمی ست. شادباشید 🍁🍂🍃🌺🍂🍁🍀🍁🍂🌺 | |
|
درود بر شما شاعر گرامی سپاس از مهرنگاهتان شرمنده می فرمایید من در برابر اساتید جمع شاگردی بیش نیستم 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 | |
|
درود جناب محمدی سپاس از مهر حضور و لطف نگاهتان باعث افتخارمه که دوست داشتید. 🍂🍂🍃🍃🍂🍁🍂🍂🍁 | |
|
درود بانو کرشمه جان سپاس از مهر حضور و لطف نگاهتان پاییز شما هم پر از شادی و سلامتی و امید | |
|
درود بر شما جناب ابراهیمی گرامی سپاس از مهر نگاهتان به مهر خواندید نگاهتان زیبا می بیند. 5 | |
|
درود استاد انصاری گرامی سپاس از مهر حضورتان بداهه های زیبایتان که باعث حس خوب است. خداحفظتان کند | |
|
درود سارابانو جانم سپاس از لطف نگاهت زیبا بین سلامت باشید | |
|
درود بر شما بانو سادات جان پاییز شما هم پر از شور و شوق و شادی | |
|
درود بر شما جناب صادقی گرامی دلتان بهاری پاییز مبارک | |
|
درود بر شما جناب بدری گرامی واقعا همینطوره آفرین به نکته سنجی شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به نظرم زیبا میشد از کلمه شباویز استفاده میبردید مرغ حق
بسیار زیبا بود