سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
یکی از شاخصه های شعرهای سپید و سپید نویسی با توجه به اینکه وزن و عروض و قافیه دخالتی در آنها ندارد و محل اتصال و مفاصل کلمات تصویر و خلق ناممکن هاست سپید نویس و بهتر بگویم شاعر حوزه ی سپید چنان باید خودش را در جریان شعر محو کند تا ناممکن ها را به ممکن بدل سازد و با استفاده از تشبیه هات و صنایع مختلفی ادبی نوشته خود را از تهمت سادگی و نثر بودن صرف در آورد.
قوالب و انتخاب سرانجام هم در شعر نقش مهمی داشته و شاعر اگر به این شاخصه عمل نکند شعرش شلم شوربایی میشود که پراکندگی در آن غالب است بر همه چیز
در شعر محسن غریبه
آسمان تار و
زمین تاریک شد
وقتی که انسان با ولع
بر جان خود افتاد
قتل نسلها شد راه آرامش
عدالت بر زمین افتاد
جملات پی در پی خبر است و خبر و هیچ تصویر بکری که مخاطب را به چالش بکشد ندارد. مثل هلویی پوست کنده عمق مطلب به دست مخاطب داده شده و نیازی به خیزش مخاطب
برای درک معنی نیست. فقط با جابجایی فعل از تله ی نثر بودن جسته وگرنه چه تمایزی است ما بین
قتل نسل ها شد راه آرامش و یا قتل نسل ها راه آرامش شده است.
در این بند حتی از کوچترین صور خیال بهره ای نیست و فقط روایتی است داستان گونه.
با ذکر خدا با شور
سرها را به جای عشق
آنها هدیه می کردند
دیگر خیس شد
پیشانی تاریخ
از شرم وجود لکه های خون
به روی برگ برگش
به کار بردن دو ((با)) ظرافت را کاسته و معنی را برای درک سخت. خیس شدن پیشانی تاریخ تصویر خوبی است و نو و نجات دهنده ی این بند.
درون مایه شعر یاس و ناامیدی است و هر چقدر شاعر بخواهد از سرعت گیر های کلیشه زدگی رها شود باز برخوردی با آنها خواهد داشت.
بی گمان مایوس شد حتی خدا
از خلقت این خلق آدم کش
نمی گوید ولی...
حق را به شیطان می دهد
انسان محق این ستایش نیست!
در این بندها ایجاز رعایت نشده و توضیح واضحات به چشم میخورد و آنقدر جملات دم دستی کنار هم قطار شده اند که گاهی مرز شعر و نثر در هم مخلوط هستند.
چون ژانر این نوشته اعتراضی است شعار زدگی و موج زدن کلمات عریان و بدون هیچ پیچش و خمش ضعف هایی است که جناب غریب باید در صدد رفع آن برآیند.
.
پوزش از جناب غریب برای این نقد امیدوارم که هر روز شاهد آثار بهتر و بیشتری از شما باشم
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی