چهارشنبه ۵ دی
اشعار دفتر شعرِ شورعشق شاعر سعید مطوری
|
|
(1)
دیوارهای تو خالی
و انعکاس صداهایی که
مدام من ها را
با غرور فریاد میزنند...
(2
|
|
|
|
|
دیوارهای خانهی ما چون که دارد موش
من درد را گفتم به در ، تا بشنود دیوار!
|
|
|
|
|
می بارم و می نالم از این همه تنهایی
ای کاش که برگردی
|
|
|
|
|
گفتی مرداب ولی نیلوفر دارمایدز
|
|
|
|
|
نیستی اما دل من به یادته
شبای جمعه همش کنارته
|
|
|
|
|
(1)
در نقطه ای مبهم
انتظارم پرچم شد
سرود رهایی میخواند
کودکیم...
(2)
خیام رباعی
|
|
|
|
|
با تو باشم این مهمان می شود
تا ثریا میرود آن می شود
|
|
|
|
|
وقتی تو را می بینم و بی تاب می شوم
در شب چشمان تو مهتاب می شوم
|
|
|
|
|
ماه نیمه شب نقره ای
لباس خوابت پر از ستاره
کهکشان چشمانت
پر از نور
|
|
|
|
|
شبا سرما شبا ویرون در ما
نه یاری بوده در آغوش فردا
|
|
|
|
|
شهر به شهر گشتم
لاله ای زیباتر
و شقایقی عاشق تر
چون تو ندیدم
ای عشق من " آبادان "...
|
|
|
|
|
(1) در سردترین فاصله ها نزدیک رودی از احساسم من یخ رودخانه را می شکنم ام
|
|
|