يکشنبه ۴ آذر
با تموم زبونا صدات کنم شعری از سعید مطوری
از دفتر شورعشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ ۰۸:۰۱ شماره ثبت ۵۲۶۲۵
بازدید : ۳۴۱ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب سعید مطوری
|
نیستی اما دل من به یادته
شبای جمعه همش کنارته
شب و روز نداره بیقراریام
مست اون چشای پر شرابته
هر جا رفتی تو بدون به یادتم
می میرم فدایی نگاهتم
تو رو از تموم قصه ی شبم
میارم بیرون میگم عاشقتم
نمیدونی لحظه ی نبودنت
شبا سخته قصه ی نبودنت
اگه خواستی که تموم بشه غمم
دیگه بس کن غصه ی نبودنت
واسه تشنگی من سراب نیار
واسه هوشیاری من شراب نیار
تا بتونم سراپا نگات کنم
با تموم زبونا صدا کنم
تا بگم عاشقتم پیشم بمون
با ترانه ی دلت برام بخون
ماه آبی نور میده توی چشات
خال لبهات تموم ستارهات
کار این دل تمومه خوب میدونی
شاد شادم با ترانه میخونی
باز سحر اومد هنوز کنارتم
تا همیشه میدونی که یارتم
سعیدمطوری/مهرگان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
ترانه ی زیبایی بود