يکشنبه ۴ آذر
سکته های زمان شعری از سعید مطوری
از دفتر ترانه نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۷ ۱۰:۱۲ شماره ثبت ۶۷۵۱۵
بازدید : ۴۲۲ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب سعید مطوری
|
توی نگاه انتظارت من غروب کردم
کسی از جنس تو نبود برای بیتابیم
روی زمینی که بوی تنت را میداد
من بودم و یاد تو و بستربیماریم
فانوس به دست در شب چشمانت گشتم
خود را ندیدم در لحظه های سیاهی
کاش می شد شهرازدم شوی لحظه ای
برای هزار ویک شب و قصه های تنهایی
خسته ام از دنیای پر از هیاهوی و مرگ
کاش می شد من بودم و تو یک شب مهتابی
در آغوش گرم و شیرین لحظه های بودنت
من و تو و ساحلی پر ازآواز مرغان دریایی
سکته های زمان لکنت زبان حال من بود
فریاد گذشته های درد و سکوت آینده
بگذار با تو باشم در پرواز شاپرک ها
دست ببرم به ساز و بشوم یک خواننده
بستر ترانه همیشه با ناز تو آغاز می شود
من با رقص مژگانت چقدر ستاره بارانم
میچرخم و به آسمان عشق تو میروم
دست در دست تو با دوساز ترانه بارانم
سعیدمطوری/مهرگان
از دفتر ترانه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.