يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ #دلنوشته_اهورایی شاعر پژمان بازرگان
|
|
این شبا خیال تو از من ، قرار و می گیره
هر طرف رو می کنم راه فرار و می گیره
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی(بغض بی گریه)
یه بغض بی گریه منو
می کشونه تا به جنون
بغضی که با یه آه سرد
ق
|
|
|
|
|
(کرونا)
دلنوشته_اهورایی
از زبان یک بیمار کرونایی در حال مرگ
سُرفه ها ، تک سرفه ها ، خاموش
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت ، دلبر داشتی
سـ
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
وقتی که قلبی خانهٔ ما نیست
رفتـن ، واجـبـــ استـــ
وقتی دلی ، دلدادهٔ ما نیس
|
|
|
|
|
توی این بیکران لاجوردی
منم اون موج خسته موج تنها
به هر سومیرم اما در نهایت
اسیرم من توی دستای
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
بد جوری دلتنگِ توام
بیـا و حالـم و ببیـن
یه کم با من کنار بیـا
بیـا کنـار مـ
|
|
|
|
|
دل گیر دل گیرم ، مرا بگذار و بگذر
از زندگی سیرم ، مرا بگذار و بگذر
گویم برو اما ز مهرت ماه دلب
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
تو میری از همین جاده
دلت درگیر موندن نیست
تو جونم بودی و حالا
دیگه جونی تو
|
|
|
|
|
من از آغاز قصه با تو بودم
از اون جایی که بودنت رقم خورد
تو اون لحظا که خالق عاشقی کرد
واسه طرح چش
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
گر چه آزادم من از این غصّهٔ پنهانی ام
لیک در زندان احساس دلم ، زندانی ام
در خ
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
تو حق داشتی که تنهایی از عشقم بگذری چون ، عشق کافی نیست ....
منو تو اوج تنهایی
|
|
|
|
|
مسافر گم شده دل من ...
این روزا راهی کدوم مسیری
اینو بدون هر جا بری آخرش
تو شهر احساس دلم اسیری
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی ( برای او که عزیزترین است در هستی من ، برای مهربان مادرم !! به پاس نگـرانی های عاشق
|
|
|
|
|
دلنوشته_اهورایی
ای خیال بی قرار فصل های انتظار...
تک سوار مانده در این دشت های بی سوار...
ای
|
|
|
|
|
تو کجایی که ببینی همهٔ بی کسی هامو ..
تو کجایی که ببینی غم دل واپسیامو ...
تو ندیدی که همه دنیامو
|
|
|