سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        مادرم ارزوی خوبی داشت

        شعری از

        مهدی ولی الهی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۰۷ شماره ثبت ۸۹۷۵۲
          بازدید : ۱۶۴   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی ولی الهی

        می نویسم اگرچه می دانم
        بازهم اشتباه خواهم کرد
        یاکه در بهترین نوشتارم
        کاغذی را سیاه خواهم کرد

        توی این تنگ تنگ خواهم مرد
        دستهایم شبیه باله شده
        چشم دریا چرا نمی بیند
        یک نفردرخودش مچاله شده

        امشب ازهرچه هست دلزده ام
        ساقی امشب کمی اضافه بریز
        پا به پایت هنوز می آیم
        پابه پایم ببار ابرغلیظ

        هرسوالی که بی جواب افتد
        مثل یک دردکهنه می ماند
        چهره ام مخفیانه می گرید
        علتش راکسی نمی داند

        جغدشومی نشسته روی دلم
        سیل غم ها به یادم افتادند
        این سیاهی به اختیارم نیست
        به بداقبالی عادتم دادند

        من نباید‌که زاده می شده ام
        شاخه ها قاتلان این برگید
        زندگی مرگ اختیارات است
        زندگی رانمیشود مرگید

        درلهستان ترین شب عمرم
        درهولوکاست شاعری تنها
        چشمهایت به جانم افتادند
        دیکتاتورهای بی چگوارا

        می خورم قرصهای ضدجنون
        خنده های کریه تلویزیون
        این منم درمصاف قهوه‌ی تلخ
        دست ِخالی ترین اپوزوسیون

        روزها مثل مرغ سرکنده
        گاوم ازبس شبانه می زاید
        بی دلیل ازنفس نمی ترسم
        آه خوش که به من نمی آید

        مثل نارنجکی پرازباروت
        کوهی ازانبساط یک کاهم
        وقت تقسیم ملک اجدادی
        پادشاهی تمامیت خواهم

        چشمهارا ببند وراهی شو
        ازمن و ازخودت به اسانی
        دل بکن ازتمام بایدها
        نام من را هنوز میدانی؟

        روی زخمم نمک‌زدی ازنو
        درمرام‌تو ترک عادت نیست
        من به تیر خلاص معتقدم
        این مکافاتم ازجنایت نیست

        درد من از بیان گریزان است
        روی کاغذ ببین وفورش را
        انچه سوهان خاطرم شده است
        لحظه ای گم‌نکرده گورش را

        تو پریزاد قصه ها هستی
        می شود عاشقانه ازتو نوشت
        امپراطور من چه ها کردی
        بادل تنگ جوجه اردک زشت

        نام مردانه ام غم انگیزست
        راه بغض مرا نمی بندد
        واژه هارا بریز درکاغذ
        حرف ناگفته زود می گندد

        خسته ام از شکنجه گاه خودم
        نای آخر در انتظار توام
        ای من در لباس دشمن ودوست
        تاهمیشه جریحه دار توام

        مثل یک کودک یتیمم که
        نوجوانی مرا کتک زده است
        پرم از فحش های بد اما
        خون میان رگم کپک زده است

        ای سفیران غم شکسته شدم
        دیگرازجان من چه میخواهید
        این جسدپانمی شود دیگر
        سرزمین مرا شما شاهید

        چکش ومیخ وسنگ هرسه منم
        مردآزاده ای که دلداده
        درخودم مرده ام بیاوببین
        حرف کافکا زمین نیفتاده

        عقده هایم بزرگترشده اند
        چرکِ درحال منتشرشدنم
        درتمام تنم فرو رفتی
        ازتودرحال منفجرشدنم*

        بوف کورم چرانیامده رفت
        برکه خشکیدو فصل کوچ آمد
        فال شومم میان صدها مشت
        هرچه گفتم همیشه پوچ امد

        می کشم هرکه رادرون منست
        باور من رهاشو ازتردید
        خط بکش روی هرچه بایدونیست
        لشکر کشته یادتان جاوید

        مادرم ارزوی خوبی داشت
        که بمانم به روی پای خودم
        آرزویت چقدر غمگین است
        سرطانی شدم برای خودم


        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۴۴
        چهار پاره زیبا و غمگین بود
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        ای شاعر زیبا کلام
        ای دوست با مرام
        شعر ناب سرودی
        می کنم بر تو سلام
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی رضاپور
        پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۰۵
        درود
        زیبا اما غمگنانه خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0