سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        یاکوزا

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر صد غزل از کوچه دیوانه ها نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۳۵ شماره ثبت ۷۹۹۷۰
          بازدید : ۱۰۷۵   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        نتیجه تصویری برای یاکوزا
         
        یاکوزا
         
         یادت هست برای هزارمین بار
        برایت از تجلی سماع سماوات
        سخن گفته بودم؟
        در همان زمان بود که
        از امام محمد غزالی سراغ
        احمد را گرفتم،
        او از فراق و هجران احمد می‌گریست
        و دلش برای دم عیسایی احمد
        تنگ شده بود.
        او می‌گفت که احمد بی‌خبر
        به مدینه هجرت کرده است
        و ما حتی نشانی اذکار او را فراموش کرده
        و به یاد نداریم.
        در همان سالها بود که
        برخوردی با ابوسعید ابوالخیر داشتم.
        او می‌گفت
        تو باید ورد ورود به دیر را بخوانی
        و من می‌گفتم تو باید وارد شوی.
        خب!
        خدای را شکر به خیر گذشت
        و هیچکدام صدمه‌ی عقیدتی و شریعتی ندیدیم
        و هر کدام با یک فرمان،
        راه خود را گرد کردیم،
        ولی آخرالامر در سحرگاه خروسخوان
        به هم رسیدیم.
        نمی‌دانم در همان اوان بود که
        مولانا با شمس تبریزی
        بر سر خلسه و حلقه و نکاح
        با دختر رَزِ باغچه‌ی طراوت همسایه‌ی مقابل
        با هم یقه به یقه شده بودند
        و هر دو بعد از توکل و توسل
        از دایره‌ی خانقاه به عزلت خزیدند
        و تا دورترین و سیاه‌ترین
        ترام بزرگراه،
        در حسرت مثنوی معنوی،
        روحانیت خورشید مُشک ختن را
        در توده‌های عرفا ندیدند.
        البته صدای ملای رومی
        در نیمه‌های شب به گوش می‌رسید
        که با قوّالان و رامشگران عشق‌بازی می‌کرد
        و تفکراتش در عمق آینه‌ی جام جم
        دربه‌در شده بود،
        ولی جرعه‌ای از جوشانده‌ی برگ کتاب قانون بوعلی،
        اسطوره و ارسطوی جهان اسلام، را
        که در صراحی معرفت بود
        به او خوراندند و بحمد الله شفا یافت
        ولی اورادی که بر زبان می‌راند
        او را به عمق آینه پرتاب کرده بود
        و از تیزی زخم آینه‌های تو-در-تو
        در معبد زردشت در بغل آذر بستری شد.
        برایش از شیراز بسته‌ی عجیبی آوردند.
        وقتی که فحوای آن را دیدیم تعجب کردیم.
        محتویات بسته شامل یک مثقال خال هندو
        برای تقویت اعجاز و یک تیوپ ضماد
        غزل حافظیه می‌شد. بعد از آن من تنها ماندم
        و سه سال را به تاریکترین کوچه‌های بن‌بست
        به زیر برگهای زرد پاییزی
        پناه بردم و آخرین برگ سپید
        از دفترچه‌ی بغلی سیاه‌مشقهایم را
        سیاه کردم.
        بعد از آن ناگفته‌هایم را
        بر روی کارتنِ خوابهای تشویشم می‌نوشتم
        تا در آینده‌ی نومیدی
        برای ادیت به دست سارقان ادبی بسپارم.
        شما را قسم می‌دهم که نگذارید
        ادبستان ما را گروه‌های
        راک، بیتل، متالیکا و یاکوزاها
        و فرهنگ ابتذال تصاحب کنند.
        ما باید اصالتمان را از دست
        نااهلان و نامحرمان
        در امان نگهداریم.
         
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۰۲
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        سید احسان موسوی ( سام )
        پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۲۲
        ماندگار باشید استاد
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۲۳
        سلام

        درود تان باد جناب باقر رمزی عزیز
        بسیار عالی ---------------------------------- خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۱۸
        سلام و عرض ادب
        خوش باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علی معصومی
        يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۴۳
        درود و ارادت
        جناب باصری نا نین
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0