سه شنبه ۱۵ آبان
|
دفاتر شعر احمد ابراهیم زاده
آخرین اشعار ناب احمد ابراهیم زاده
|
دیشب اما و من و بی خوابی باز
شب نشینیمان را
تا سحرگاه و آهنگ طلوع
مثل هر روز ز روی عادت
به امید خورشید
به امیدِ امّید
به امید نوری ،گرمایی
پاسبانی کردیم
ولی اما امروز متفاوت شده بود
مثل دیروز نبودم لبریز از نیاز و حاجت
منِ امروز نبودش شاکی
از خودش ناراحت
از خدا ناراحت
منِ امروز منِ دیروز را
که به خورشید افق، شبِ دل را میکشت
یک غریبه شده بود
و ملاقات من و مهر[خورشید] دگر گرم نبود
دل من سرد نبود!
دوش در مرز رفاقت با عشق
بوسه ای زهراگین
بوسه ای زودهنگام
و صد افسوس چ دیر
بی هوا معامله شد
آسمان دل من از سر شب
میهمانی تازه داشت
شب دل نورانی به رخ "مَه" شده بود!
"مَه" شب های همه عالمیان
"مه" شب های دل من شده بود...
لحظاتی بیش نیست
که گذشته است از این خاطر خوش
در دلم غوغاییست
و در اعماق دلم می دانم
همه شب های دلم تا به ابد
پس از این "مهتابیست"
پس از امروز همه شب هایم
به خودم میگویم
چه شب زیباییست...
چه شب زیباییست...
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد ادیب گرامی و استاد بنده ممنون از لطفتون | |
|
درود بر استاد عزیزم سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.