سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کودکی

        شعری از

        محمود قائمی زاده (ربیعا)

        از دفتر دفتر اول نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۳:۵۴ شماره ثبت ۶۴۷۱۴
          بازدید : ۷۴۹   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمود قائمی زاده (ربیعا)
        آخرین اشعار ناب محمود قائمی زاده (ربیعا)

        میوزد بادی و آرام
        میزند شانه به گیسوی پریزاد ستبر
        ریشه در خاک چو من،
        سالها او به همین منزل یک متری تنگ
        دل خود خوش کردست
        پایبند است به دستی که نشا کردش و لیک
        ریشه ها هست همه سوی روان
        ریشه در فکر زمین
        سر در آغوش هوا
        و تنش دفتر کاهی پر از خاطره ها
        میوزد بادی و آرام آرام
        میزند شانه به گیسوی من و کودکی ام
        میوزد بادی و آرام مرا میبردم
        من در آغوش زمان
        اشک از چشم روان
        اینچنین است مرا شوق وصال
        کودکی همچو بخارا و منش رودکی ام!

        آری ای یار به یاد آر
        سیل آمال که آلام شدست
        و تورا سیب وصال
        بر سر شاخه عمر
        باز همچون طمعی خام شدست
        تو نچیدی سیبی
        باد ایام وزید
        سیب بر شاخه و تو
        ریشه در خاک درختی پر سیب

        آری ای یار
        به یاد آر
        به یاد آر زمانی که امیری بودی!
        و تو را خنجر و شمشیر و کمان
        همه از چوبی خشک!
        شهرها فتح نمودی به همان.
        فاتح شهر پر از دیو و ددان
        چه بروز تو گذشت 
        کاینچنین دور شدی
        چو خدنگی که به تیزی 
        جهد از قوس کمان
        چه گذشتت آخر؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۲۴
        سلام
        سروده ای زیباست با زمینه یا بهتراست بگویم پس زمینه ای نوستالوژی
        (و تنش دفتر کاهی پر از خاطره ها)
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۴۶
        بسیار ممنون از لطف شما. باعث افتخار است
        ارسال پاسخ
        ســــــتوده
        ســــــتوده
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۳۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۹:۱۰
        درود بزرگوار
        نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۵۱
        ممنون جناب استکی عزیز. باعث افتخار است خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۳۱

        شاعر گرانمهر
        جناب محمود خان قائمی زاده
        چقدر زیبا
        شروعی خوب پایانی بهتر انسجامی چشمگیر محتوایی پر معنا هارمونی دلنشین تصاویری چشمنواز...
        در یک کلام نیمایی کم نظیری را خواندم
        متشکرم
        سلام
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۴۵
        ممنون جناب پارکی بزرگوارخندانک خندانک بدون شک نظرات شما بزرگواران چراغ راه خواهد بود خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6