جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر احمد ابراهیم زاده
آخرین اشعار ناب احمد ابراهیم زاده
|
صبح آمد
بار دیگر
در دل بازگشایم
خالیست...
چشمه ی چشم دلم بد جاریست
دل من خیس تمنای تو است
دل ب کنار
سر من از تو پر است
خاطراتم همه لبریز تو اند
بودنت
بوییدنت
چشمان تو...
آه از بوسیدنت
اما ولی...
همه قابی ز تو اند
دور دستی
آفتابی ز تو اند...
در نبودت گم شدم من
من ندانم
من ک هستم؟؟
من کجایم؟؟
میسرایم
شعری از اعماق این دریای تنهایی
قلم بر روی کاغذ میخزد خسته
دلم لرزد
زبان بسته
قلم خشکید
دو چشمم مرکب و جوهر
ادامه مینویسم من
که ای از کنج دل رفته
تو رخت عشق بربسته
مرا بنگر
بخوان این دفتر خیس تمنا را
حکایت میکند از تو
سر و پا و تن و جانم همه محتاج
همه شاکی
شکایت ها همه از من
ک من تقصیر این یک قرن
ک من تقصیر شبهایم تهی از تو
پشیمانم...
پشیمانی شده کارم
خوراکم خواب شیرین است
خیال خوش
خیال با تو بودنها
خیال سر ب دامانت سپردنها
لباسم نرمی آغوش پر مهرت
زمستان است
سرایم گرم یاد تو...
پشیمانم...
ب من برگرد
دلم را از خودت پر کن
سرم را سرزمین خاطراتت کن
ب چشمانم چراغ خانه ات روشن
ب دستانم برقصان گیسوانت را
تنم را بستر آرامش خود کن
تو ای جانم...
ب من برگرد و جانم را
همه عشق و همه روح و روانم را
معطر کن...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما بانو بسیار لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی بسیار زیبایی است