سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 2 خرداد 1403
    15 ذو القعدة 1445
      Wednesday 22 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲ خرداد

        مرگِ در اهتزاز

        شعری از

        علیرضا امیرخیزی

        از دفتر دلنوشته های خاموش نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۹ شماره ثبت ۵۸۳۱
          بازدید : ۷۲۶   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        در قماری ....

         بر سر اشکی که از اَقصای شعرم در خیالت ریخت ،

        در قماری ....

         که در آن حکمی برای قتلِ یک قلب تپنده ،

        در نگاهت

        روز و شب برپاست ،

        من همیشه پیک بود در سینه ام....

        من همیشه باختم در حکم تو.

        من همیشه حکمم از مرگ آمده.

        این ورق ناساز بوده با دلم.!

        دل که نه!....

        خاجی سیاه است ...

         می کِشم برپشتِ خویش.

        تا کجا بردارمش !!!

        تا انتهای کاپوُا ؟؟؟

        من کجا مصلوب خواهم شد؟؟؟

        کجاااا .....؟؟؟؟

        جاده شد در مُنتها و من هنوز یک برده ام...

        برده ای با یک صلیب بر پشت خویش

        میروم تا انتهای زندگی....

        تا یکی میخی زند بر دست من.

        تا یکی کوبد مرا با این صلیب در گور خود .

        سازد مرا...

        یک مرده ی در اهتزاز !

        تا که مهمانش کند این مغز را بر لاشخور در یک سحرگاه .

        چشم من بر یک کلاغ کور اهدا گردد و

        مرغی نشیند بر لبم..

        تا سفره ای از یک زبان رادر نَوَردَد.

        تا مرا ...

        پوچم کند ،

        شعرم کُشد...

        در خون کِشد گُل واژه هارا

        تا یکی جانم بگیرد

        …...

        تا یکی حُکمم بخواند...

        حُکم مرگم را سراید .

        *******

        کاپواجاده ای بود که 15 هزار برده معترض را در سرتاسر طول آن بعد از شکست

        قیام بردگان در روم باستان ، به صلیب کشیده بودند  .

        1390/6/22

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0