جمعه ۹ آذر
خسته شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۰۸ شماره ثبت ۴۸۱۰۴
بازدید : ۷۱۸ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
خسته ام خسته ام
یک برگ خشکم
ای سرنوشت
چرا می نهی پا بر تنم
بر شعر هایم میدود
بوی نگاه به جلاد
گم شدن در کوچه تنهایی
خسته ام خسته
تا کی کشم درد دردها
میچکد از اشک پر دردم
آه دل افسون و حسرت ها
کی شود پرواز کنم به
به آخرین فریاد
یک فریاد آخر
بی صدا و بی رمق
با هزار قصه زیبا
خسته ام و خسته ام
از آتش زدند بال و پرم
می شکفد راز های دلم
خسته ام از خاک ریختن بر سرم
خسته ام از عهد و پیمان دلم
به وفاش میکند مرا
مجنون و دیوانه به جان
خسته ام از دل بریدن
نالیدن
لرزیدن
ترسیدن
می تپد قلبم به عشق خدا
آتش می زنم این تنم
این منم که هست اشک حسین ع بر تنم
این منم که قیامت را با ناله ام به حالا میکشم
ذکر سبوح ملائک به وا ویلا میکشم
کس نپرسید از راز من
آرزوی مرگ به هزار من
😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.