خواب چشمانت!

اطلاعیه ..... همه کاربران عزیز را دعوت به آرامش می کنم
فتنه و حاشیه و حسادت های بی جا و مکارانه ای در کار ست و منبع انرا خوب می دانیم کجاست!
و اما بعد ...
قابل توجه انهایی که نمی دانند و اکثر انهایی که با ما همراه بودند
شخصیت مرا خوب می دانند از سر عشق جان میدهم برای همه
اما به هیچ بنی بشری هرگز نه باج دادم و نه امتیاز .... نقطه سر خط تمام.

خواهشا داستان تمام شود من گفتم تو گفتی اون چی گفت... درنیارید چه در علن چه در حریم خصوصیتان تا ارامش به حال و هوای خود و خانواده هایتان و همچنین قلم تان باز گردد.
نه من تورا
کافر کنم نه تو مرا
می و باده بیار...
تا حل کنیم این عقده را ... بداهه


بعضی از عزیزان انگار متوجه نشدند چی عرض کردم این داستان تمام شده است در سایت دوست عزیز نیا کامنت بنویس که چی بود کی چی گفت کی چکار کرد کی ماند کی رفت ....
که شیطان لابه لای همین حرف ها پنهان شده است
هر امد خوش امد هر که هم رفت مولا یم علی ع نگهدارش ماکسی را با هفت تیر بالای سرش نیاوردیم اینجا و همینطور در سایت نگه نداشتیم !
اما انچه در طول سالها خدمت اموختیم انها که رفتند دست از پا درازتر برکشتن چون جایی به تنوع و ازادی و مهر ورزی شعرناب پیدا نکردند این را من باب اشاره گفتم که حواس و یادتان باشد!!
اما اقا یا خانم محترم دیگر در سایت نمی خواهم چیزی غیر از شعر و شاعر مباحث دیگر ببینیم حتی پی نوشت و توضیح اگر دوست داری کاربریت مسدود نشود فقط شعر و شاعری کنید همین تمام!

سلام

و

به عمد این صفحه و این شعر شریف را برگزیدم که به زعم من یکی از زیباترین های شاعر است و می خواهم نشانه هایی بیابم و بنمایم برای تان از کفرگویی و مصادیق شیطان پرستی و تنها و تنها به آن دلیل که در شعر اگر بخواهیم عناد بورزیم و لجاجت می شود هر بهتانی را به شاعر بست شعر که سهل است در قرآن هم که معجزه ی آخرین است آیه هایی هست که می توان خیلی جور دیگر تفسیرشان کرد ولی آیا این حق است ؟ آیا رواست ؟ آن هم در محفلی که تمام کاربران اش داعیه ی ادب دارند ؟ فکر کرده اید اگر یکی از گنده لات های مجازی بیاید و این جا را ببیند چه می شود ؟؟ با خود می گوید صد رحمت به ما و پلنگ ها ...
حرمت هم دیگر را رعایت نمی کنیم ، هیچ ، لااقل حرمت صاحب خانه را داشته باشید که دندان صبر بر جگر خسته گذاشته و تا نهایت طاقت از حذف و انسداد دوری می کند ولی انگار ما خودمان مدیریت کوتوله ها را می پسندیم که به اشارتی خفه مان کنند و به عبارتی تکفیر ، نه رشیدانی که سینه ای فراخ دارند و قلبی اقیانوس ...

تپش نفس های ام
لا به لای گیسوان سیاه ات

نفس هدیه ای که خداوند در کالبد خاکی دمید تا زنده شود
شاعر این هدیه را در گیسوان زنی می کشد که آشکار شدن شان خلاف دین است و سیاهی شان رنگ تاریخی پرچم شیطان ...
بر مزار شوق
غسل تعمید
بر لبان ات کشیدم

غسل تعمید مراسمی مذهبی در میان مسیحیان که یادگار از یحیی ست و نشانه ای برای ورود در دین ، شاعر در لبان معشوق غسل تعمید می کند و چه نشانه ای برای بیان شرک و کفر از این بالاتر ؟؟

به کس نگویید
خانه خراب ام ایها الناس
شهرت ام را به کودکان بازی گوش شهرم
بر در و دیوار کشیدم

این بند اشارتی است به نافرمانی ابلیس در برابر سجده به انسان که به آنی شهرت هفتادهزار سال عبادت خود را باد هوا کرد و کودکان شهر استعاره از آدمیان هستند که آبروی ابلیس را بر باد دادند ...

گوشه ای درختی با صفا
ایستاده بود
.
.
.
گلوی ام را بریدم

درخت اشارتی به درخت بهشتی ست که آدم و حوا منع شدند از آن و شاعر به روشنی اقرار می‌دارد که از آن درخت سود جسته است بر خلاف فرمان خداوند و به فرمان ابلیس تیری ساخته و گلوی خویش را دریده است که امر مذموم خودکشی را به یاد می آورد و پیشکش کردن روح به شیطان که از نشانه های اش گلو بریدن است و دیگر بار زنده شدن از نفس شیطان و تیر سه شعبه اشارت به تثلیث دارد که شاعر با آن خود را می کشد ...

نفس های ام تا ...
.
.
.
لب اش مکیدم
اشاره شاعر به دیگر بار زنده شدن است که در فیلم دروازه ی نهم پولانسکی ، جانی دپ نیز به همین گونه از دختر شیطان کام می جوید و زندگی ابدی از روح شیطان را آغاز می کند ...

چه ناله ها که نشنیدم
.
.
به عبادت کشیدم

سر بریدن پرستوی دل باز هم اشارت به قربانی کردن روح الهی شاعر دارد برای به دست آوردن روح ابلیس و عبادت پایانی ققنوس که از آتش رها می شود و به ستایش بر می خیزد چه اشاره ی رندانه ای ست به سوختن انسان مومن در آتش شیاطین و هر بار برخواستن اش از خاکستر که در این جا زنجیره می گسلد و ققنوس به جای زاده شدن از آتش به آتش سجده می برد که آتش جنس ابلیس است و دلیل تفاخر ش بر انسان ...

آری دوستان این چنین شعر ی را که روح و جان آدم را تازه می دارد می توان این گونه نیز بازخوانی کرد ولی واقعا رواست ؟؟

در آخر باز هم می گویم که این متن نمونه ای از نقد همراه با عناد است و غرض ورزی و پتانسیل بالای ادبیات و به خصوص شعر برای هر گونه تفسیر و تعبیر و انگشت بهتان به سمت شاعر گرفتن لطفاً گریبان چاک ندهید و مطلب را کامل بخوانید ...

سپاس بی شمار از این سید بزرگوار شاعر نجیب این عاشقانه ترین کلمات ...