همه فریادم از دل یاحسین است
سروکارم مداوم باحسین است
بگیرم دامن ِفرزندِ زهرا
مَدَد گر، می کند ما راحسین است
به گلزار ِنبی آ لاله ی عشق
شقایق گُلبنِ بَطحا* حسین است
همه دنیا ز شوقش بی قرار است
که آرام دل طاها حسین است
کند صیدِ دلِ عُشّاقِ عالَم
دلِ من قایق و دریا حسین است
شهادت درعمل، درصدق و ایمان
کسی کاو می کند معنا حسین است
اگر زهراشبِ قدراست و کوثر
فروغِِ روزِ عاشورا حسین است
شده در نینوا قربانیِ عشق
ذَبیحُ اللهِ بی همتا حسین است
صفا و مروَه ی او، کربلا است
منای عشقِ ما تنها حسین است
به گِردِ محفِل عالَم زند پَر
دِلا پروانه ی شیدا حسین است
امام و رهبرِ آزادگان اوست
عزیزو سرور و مولا حسین است
دو عالم در عزایش زار و گریان
شیهدِ آه و واویلا حسین است
شفیعِ ما به روزِ واپسین اوست
شبابِ جنّتِ زیبا حسین است
زخوشرویانِ عالم در قیامت
خرامان کبکِ خوش سیما حسین است
قَسیمِ نارُ وَالجَنّت علی بود
وَساقیِّ خُم ِصَهبا حسین است
به رگهای زمان خون می رساند
که قلبِ عالَمِ معنا حسین است
از آدم، نوح و ابراهیم و احمد،
تمامِ وارثِ طاها حسین است
تجارت کرده خونش باخداوند
عجب پر منفعت سودا حسین است
هلا فریادِ هَل مِن ناصِرِ دین
زسوی سرورم آقا حسین است
غزل یا مثنوی گر، می سرایم
به عشق زاده ی زهرا حسین است
دَم ِهَیهاتُ مِنَّاَ الذِّلّة از اوست
شجاع و پاک و بی پروا حسین است
مُحَرّم ماه خون، ماهِ شهادت
به پا بنموده این غوغا حسین است
زِ خاکِ مهدوی آلاله روید
چو ذکرش یاحسین ویاحسین است
مهدوی
* - بَطحاء مكهء معظمه مرادباشد.(غياث)(آنندراج).واديى بمكه.(دمشقى).نام مقامى است درمكهء مباركه. (مؤيد الفضلاء). وادى مكه