پنجشنبه ۴ بهمن
مَردُم................... شعری از اسمر شجاعان
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ ۲۲:۴۳ شماره ثبت ۳۱۱۱۴
بازدید : ۵۶۳ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب اسمر شجاعان
|
مَردُم...................
خلخال آبیِ مرا دزدید مَردُم
خون بر گلوی تشنه ام پاشید مردم
رفتم که با خود کودتایی کرده باشم
بر رفتن و تنهایی ام خندید مردم
هم نسل ایران دخت و تورانم ولیکن
اوسیب حوا از درختان چید مردم
آرامش چشمان من طوفان شب بود
وقتی که فریاد مرا نشنید مردم
اهل خراسان و قلم در سینه پنهان
دریای شعرِ جوهرم خشکید مردم
قلبم هنوزم می تپید و جان نفس داشت
بر گورِ ناپیدایِ من رقصید مردم
چون باد پاییزیِ سَر در گُم به صحرا
بر بختِ بی اقبال من پیچید مردم
با سُرمه ی هندو که بر چشمان من بود
شورِ جوانیِ مرا فهمید مردم
آه و دریغ از عاطفه از مهرِ جانی
در جامه ی دیو و ددان غلطید مردم
در آسمانی که هوایش بغض و گریه ست
در شهر ما تبعید شد خورشید مردم
او لحظه ای بودن کنارم را نمی خواست
بر ساعت مرگ زمان چرخید مردم
اسمر شجاعان خراسانی
سبک شعر:غزل
استان گیلان
تالاب انزلی
نوروز 1393
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.