پنجشنبه ۴ بهمن
بوی غم شعری از اسمر شجاعان
از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳ ۲۳:۱۸ شماره ثبت ۳۱۴۷۴
بازدید : ۷۱۵ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب اسمر شجاعان
|
برای تمام دختران و زنان سرزمینم که در کمین اسرائیل غاصب و متجاوز گر و دیگر نیروهای شیطانی و داعشی تن به حقارت نخواهند سپرد و چون کوه استوارند.
بوی غم
بوی غم می دهد عصر خاموش قرن
بگیرد تبر غیرت از خشم بید
بگو رستم سرزمینم کجاست؟
که ضحّاک از شهر ما غنچه چید
بگو طاقت مرگ و میلاد و شعر
دگر طاق و شیرینِ اعجاز نیست
بگو روی لیلای زیبای شهر
به طنّازی و دلبری باز نیست
که پرپر شدن نو عروسان شهر
همان ماه رویان ایران زمین
همان دخترکهای شرقی نواز
چو گوهر میان صدف بر نگین
بگو ماه تنهایی کشورم
نه مهر و نه آبان و اسفند بود
شبی که وطن در خیالش دوید
همان تک درخت دماوند بود
بگو بوی غم می دهد کشورم
که خشکیده شد مثل زاینده رود
به البرز گفتم گناهت چه بود؟
همان قامتِ بر فرازِ کبود
فقط مرگ نه. مرگِ انسانیت
که کوروش نژادی سبکبال بود
به گفتار و پندارِ نیکِ سخن
به ایران و بابِل همه بال بود
بنالد دلم از هوای قفس
بزن مادرم پرده ها را کنار
به مهمانیِ خون بهایِ کفن
چکاوک به خون بسته بالای دار
فقط این یکی گوش کن چون هزار
غم از دل برون آید و تکه شد
دلی که به خونخواهیِ سنگ رفت
به تاریخ پیوست و یک قصه شد
چرا انفجاری که در التهاب زبان
بر این حنجره بسته بیدار نیست؟
چرا ناجیِ آسمان و فلک
خدایا بر این درد ما یار نیست؟
اسمر شجاعان خراسانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.