به نام بی نام دوست
عشق به غیر او فناست
باده غم به سر شکن ، این نه خطا و اشتبا ست
ساقی اگر خداشود، عشق به غیراو فناست
/از چه پی غمان روی/، غم به دلت زیان کند
/عشق تو را صدا زند،/وای صدای آشناست
بر درتو/ نبُد /جفا، نیست ریا به /ما/روا
مهر توجلوه /می کند/أَمَّنْ يُجيبُ/ خانه هاست
یادتو روشن درون ، نور تو قلب را سکون
/جلوه کن ای نگارِ من/ جلوه ی تو مرا رواست
خنده بلندمیکنی، من به فدای /خنده ات/
هجر روا /که می کنی/ گریه من چه بی صداست
کوه امید من تویی، /چاره ی دردِ من تویی/
مادر مهرپرورم ، /کودک/ من چه با /صفا ست
این قفس وجود را ، چاک زنم ز بهر تو
دار وندار من تویی، داد زنم مرا نداست
ساحل شادم /و/ولی ، گوش زمان ز من کر است
/ ضجه یمن ندیده ای، بی تو دلم چه پَر بلاست/
آمدی و بخواندیم ، /من به تو دل سپرده ام/
/بنده ی پاک حضرتم؟/، وای که این مرا ریاست
شب به نماز حسرتم، چاره گزار دل تویی
رقص /کنان سروده ام/ ذکر من، این... خداخدا ست
ادر پناه حق باشید