سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      برزخ مادرانه

      شعری از

      علي گودرزي

      از دفتر يك وعده درد و قلم نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ۱۱:۱۵ شماره ثبت ۲۵۳۶۴
        بازدید : ۴۸۲   |    نظرات : ۳۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علي گودرزي

      "به نام ایزد منان"
       
      nullnullnullnullnullnullnullnullnullnullnullnullnull
       
      null برزخ ِ مادرانه null
       
      سقف زندگي سوراخه وقتي
      باروناي دلهره ميزنه
      ديوارا همه نمورن وقتي
      عشق ِ شعرم تفسير ِ يك زنه
       
      ديوارا مثل اون مرديه كه
      يك زن يك عمر و به اون تكيه داد
      مثل چشمي كه وقتي تورو ديد
      توي خلصه ي اشتباه افتاد
       
      قلم شدي واسه بي كسي ها
      شدي مصرع ، تا ترانه شدن
      شدي يه زخمْ خورده ي ديروز
      شدي "ما" تا بي كرانه شدن
       
      شدي سكوت تا كه بفهموني
      هنوزم به حَريمِت پايبندي
      با اينكه خودت از جنس دردي
      بازم واسه بچه هات ميخندي
       
      نشون ميدي دردو  واسه چاره
      واسه دلي كه از دنيا خونه
      ميگي كه مرحم نداره هيچي
      ميگي نرو...كه دنيا بي جونه
       
      گرماي تنت داغه هنوزم
      دنيا واسه تو هيزم شد ، سوخت
      يه جهنم سهم ِ تو ِ مادر
      وقتي خدا بهشتو فروخت
       
      دلت نگيره از سايه ي من
      اينكه چقد شبيه ِ يه گرگه
      يه بَرّه ترس داره از خودش
      حق بده... چون كه سهم ِ اون مرگه
       
      گناه، به گردن دارم يك شال ِ
      سبز، مايل به قرمز ِخوني
      همه بچه هات ميدونن مادر
      انكار ِگناه ِ من و اوني
       
      مُردن راحته وقتي كه ميشه
      واقعا با شال، خود كشي كرد
      استخون ميتركه وقتي كه
      داره سرد ميباره به درد
       
      دنيا بازي داد تورو اما تو ....
      به همين سكوتت راضي موندي
      ول كن ... برزخ ِ مادرانه رو
      هنوزم مهره ي بازي موندي؟!
       
      ديواري كه زير ِ آوارشي...
      نگاهِش كن كه همون مَردت ِ
      هموني كه با تو نمور ميشد
      هموني كه عاشق ِدردت ِ
       
       
      عشقتو بهش ، يه خيانت كن
      بذار از تو زَهر ِ مار ،‌ بِنوشه
      وقتي كه عاشق دردت ميشه
      بايد دنياي اون زيرو رو شه
       
      ***************************
       
      ممنون از همراهیتون دوستان عزیز...
      خواهشا نقد کنید که بدجور روی این شعر خواستار نقد دارم...
      البته آقای مجاهدنیا این شعر رو در یک سایت ادبی دیگر مطالعه کردن...
      و از لطف ایشون خیلی سپاسگذارم...
      از شما دوستان و همراهان عزیز هم سپاسگذارم...
      null
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3