دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
و من آغاز میشوم
بر تن لخت کاغذ
و قلم که شاه رگ
خروج کلمات
از مغزم خواهد بود
که خوب و بد
میچکد
از افکار
تا ادامه راه
راز شوم
پنهان /
و شعرها
جستوجی شود
برای دیدار
در ان غروب سرد دستها
که مینالی از عاقبت حرفها /
چشمها را باید بست
از مغز نظاره کرد به تو
و رویای دنیایت
را به گور سپرد از نو
٢
به اندازه عبور جریان برق از تن
به عبور کامیونی بر روی مغز
تا لرزه های زمین در شب
و رفاقت موش و گربه
دوست می دارم - تو را
٣
راستش را بگویم
امروز ناجی دردهایی فردایم شده ام
٤
سوت میزند قطار
و من هنوز خوا بم میاید
٥
بهار که میاید
درخت مغرور میشود و دهان میگشاید به خود ستایی
کسی بفهماندش
که
پاییزیم در راه است
٦
هوا که تاریک میشود
نام مادرم --- خورشید میشود
٧
از زندگی
کتابی خواهم نوشت
نامش سر نوشت
یا که خورشت
نمیدانم شایدم زرشک
٨
به اندازه تمام قافیه ها
در شعر های حافظ
خدا پشت و پناهت باشد حافظ .
٩
تو خدا -
من ابراهیم
و دیگران بت
مابقی داستان بماند مسکوت .
نقد آزاد .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.