چهارشنبه ۱۶ آبان
( بازگشتی به کجا ) شعری از داریوش پورافشار
از دفتر انسوی دیروز نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۵۹ شماره ثبت ۱۶۱۴۷
بازدید : ۷۹۷ | نظرات : ۴۴
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
چگونه ره روم این زندگی را
وقتی بال پس به پیش داری
وقتی معرفت به دل _درخت_ کرور کرور داری
و به چشم خود معرفت _ دگران را دوست _به رو داری
اما چون رند دگی در بر نداری
دایم دنیای از غصه بار داری
چه سود ؟؟ کلمه پاشیدن بر تن لخت ورق
وقتی حتی خودکاری یه رنگ داری
دو رنگ نوشتن را هم بلد نیستی :-)
اه عجب چه بخت ملنگی داری :-(
اما
بر این آلودهترین دستان شب که تنم را لمس میکشانند
و بر این شقی ترین وقتی که مرگ را نقش میکشانند
قسم
که زندگی چهار سوی بیشتر نداشت .
۱ کجا
۲ کجا ناکجا
۳ ناکجا
۴ ناکجا کجا
سوی اول معتمد - معلوم - که روانم به کجا
سوی دوم لحظه ای شک را کردم
از بابی دگر نقد کردم
دیدم همه جا ختم میشود به ناکجا
سوی سوم نا کجا - بی جا - شد - بجا !!!
سوی چهارم بود که ناکجا گفت های کجا /؟
و این چنین شد که با نا رسیدم به کجا
و اما تو
ای که با لبانات کلمه هایم را گیج میشوی
و به دنیای من خندیده و بعد وید میشوی
به کجای گفتهایم کنون ناکجا میشوی ؟؟؟
بگذار از پس پرده ی دگر بگویمد
بار دگری که به کجا میروم های شوی
تقدیر اینچنین رقم خواهد خورد
که تو_ بی" کجا تنها_ نا _ شوی
.................................................
:-)) با نقدتان زنده تر میشوم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.