شنبه ۱۵ دی
|
آخرین اشعار ناب نیما ولی زاده
|
بگذار معنایِ دگر همبسترِ نامت شود
خورشید خونْ آلودهِ از زخمِ هراسِ سایه هاست
بگذار خنجرِ هوسْ با قلبت آشنا شود
من را حریصانه بخوان ، رستخیزِ روحِ سایه هاست
رستخیزِ شعری که نوشت بر دارِ تنهایی زِ عشق
بر دارِ ترسی که بر آن ذکرِ اناالحق خوانده است
تسلیم نیست ، سنگسار کن قلبِ رمیده ی مرا
اما بدان تا آخرین لحظه تو را میخوانده است
ای مریمِ گریان منم موعودِ انجیلِ هبوط
مصلوبِ لبهایت بخوان ای ساحره از سِحرِ ترس
آغوش نمیخواهم دگر محتاجِ دیدارِ تو نیست
قلبی که چشمانت ربود ، از لمسِ ایمانش نترس
یک زندگی انکار شد در هرمِ محرابِ جنون
آوایِ لمسِ مرگ را ایمان به لب آورده است
ای ساقیان مستِ مرگ ، سنگسارِ بانویِ خیال
من را که شاعر کرده است ، دل را به دست آورده است
جاری تر از جاری ترین نیایشِ لبهایِ من
نام تو چیست ؟ انکارِ من در مرگِ شعرِ لحظه ها
در پشتِ پرچینِ خیال یک راهبِ نفرین شده
در جستجویِ آخرین دیدارِ تو در لحظه هاست
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثل همیشه