پنجشنبه ۱ خرداد
اشعار دفتر شعرِ آنسوی واژه شاعر نیما ولی زاده
|
|
این حصر را تنهاتر از باران تحمل میکنم / وقتی که پایانش تویی ، ترسی ندارد از حصار
|
|
|
|
|
وقتی که مرهمِ جنون مرگِ تپش هایِ تن است / بر دارِ آخرین غزل انکار میشود حصار
|
|
|
|
|
این لوحِ ده فرمان ترس با بوسه هایت میشکست / افسوس که افسونِ لبت این وهم را میخوانده است
|
|
|
|
|
با مسحِ خون بر چهره یِ اکنون گریختم از عدم / این زورقِ شکسته در تلاطم است ، ساحل کجاست ؟
|
|
|
|
|
آنقدر نوشتم تا که هر معنا به مرگ دلبسته شد / دامان موعودی که نیست ، قتلگاهِ روحِ واژه شد
|
|
|
|
|
آنسوتر از دامانِ تو ، ای ماه پیشانی هنوز / هم خانه ای از جنسِ تو ، در انتظارِ سایه هاست
|
|
|
|
|
آنسوی مرگ ، آنسوتر از سوسویِ گندمِ هوس / در خانه ای از جنسِ تو ، مانترایِ دیدار خوانده ام
|
|
|
|
|
بر جایْ جایْ این حصار لبهایِ خون آلودِ تو / بوسه زده اما ندید چشمی بهارانِ تو را
|
|
|
|
|
حصار نمیخواهم اگر از شعر آزادم کنی / بر واژه باران میکشم ، چتری ز گیسوان تو
|
|
|
|
|
به سوگِ دختِ شه شهبانویِ شهری ورایِ شعر / لبم ماوای نامت شد ، پناهِ هرمِ یک بوسه
|
|
|
|
|
زهرخند خورشید در افق ، جولانِ یک معنا و مرگ / تقدیرِ شعرِ زندگی محکوم به وهمِ یک سراب
|
|
|
|
|
مسخِ حقیقت ، دارِ عشق ، واژه اناالحق گفته است / سنگسار کن کفر را ولی گویی خدایت مرده است
|
|
|
|
|
بر دارِ گیسویت به مرگ ، محکوم غزل هایِ هراس / این آخرین غزل ، بنوش ، خونش زِ لبهایِ من است
|
|
|
|
|
این خانه زندان است ولی در چکه چکه یِ زمان / من با کدام زبان تو را در واژه تکرارت کنم
|
|
|
|
|
در مسحِ مه آلودهِ از هراسِ سایه هایِ ترس / معبودِ واژه شد لبی که از لبت بهانه خواست
|
|
|
|
|
بانو قدم بگذار تا تن پوشی از نامِ وطن / بر تن بپوشد این جهان ، گمگشته ام در این حصار
|
|
|
|
|
راهی به سمتِ خانه ام از کوچه یِ نامت گذشت/تسکین قلبم یک تپش از نامِ بی آرامِ توست
|
|
|
|
|
رستخیزِ شعری که نوشت بر دارِ تنهایی زِ عشق / بر دارِ ترسی که بر آن ذکرِ اناالحق خوانده است
|
|
|