يکشنبه ۴ آذر
وهیشته شعری از علی پورزارع هیچ
از دفتر هیچ نامه نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱ شماره ثبت ۱۳۲۴۵۱
بازدید : ۷۷ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر علی پورزارع هیچ
آخرین اشعار ناب علی پورزارع هیچ
|
«وهیشته»
ای زیباترین آفریده هستی،
ای فرجود دادار،
شیرینترین کام گیتی،
تو آمدی،
در اوج ناامیدی،
در جدال تاریکیها،
تا که روشنایی بخشی،
به این شب بیانتها.
تو آمدی،
شدی دلبند، دلبر،
دلدار.
تو
زیبایی،
به اندازه تمام دلبریهای بهار؛
لبخند شقایقی،
شگفتانگیزی،
روحانگیزی.
پندارم،
گم میشود،
در بهشتی که نگاه تو
میزبان آن است.
تو زیبایی رنگینکمان هستی،
شاهکار اهورامزدا،
در چشم من.
تو
چرایی نوری،
بامداد نیکی،
به درازنای سرنوشت؛
همانی که از ازل،
مهرش در جانم نشست،
از میان هزار و یک شب،
از دل کهن شیدایی شاعرانه.
مرا جان و روانی،
تا ابد،
آرام جانی.
تو
همان رود پر آب خروشان هستی،
که در بیابان شورهزار دل،
سرسبزی و زندگی
به من هدیه دادی.
چشمانت،
آن دو گوهر تابناک،
که در تاریکی درونم،
شعله های نورش
روشنایی وجودم؛
طلوعی از افلاک.
برآمده است از خاک؟!
تو همان موعودی،
همان منجی،
بر من هویداست.
به چشم من،
ماهرخی، لالهرخی.
به ویرانهی دلم رنگ و لعابی.
سحر چنگ و ربابی.
راه ابریشم،
در پیچ و تاب گیسوان
سیاه تو گم میشود.
|
نقدها و نظرات
|
درود و سرور سپاس از مهر همیشگی شما مانا باشید | |
|
درود بر شما لطف دارید بزرگوار مانا باشید | |
|
درود و سرور ارادتمندم گرانمهر | |
|
درود و مهر خدمت شما مهربان ارادتمندم بزرگوار | |
|
درود و سرور سپاس از مهرتان گرانمهر مانا باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
بیکران زیبا سرودید .
یادآور سوشیان در باور زرتشتی هاست
قلم تان جاودان نویسا