این شعر در قالب غزل ولی به انگلیسی سروده شده است (که البته در انگلیسی قالب غزل استاندارد فرم های شعر نیست و البته من برمبنای ریتم ذهنی سرودم و متریک را دقیقا در نظر نداشتم). این شعر را خطاب به دوستی سرودم که بعد از مدت ها ناپدید شدن، و گشتن به دنبالش او را یافتم اما در حالت افسردگی...دلجویی ایست تقدیم به برادر نازنینم و دوست عزیزم؛ چون عاشق زبان انگلیسی بود این شعر را با تمام ارادت به او تقدیم کردم:
I'm so obsessed with you, day to day
_ O dweller in an unseen faraway
من بسیار به تو مشغولم، روز به روز/ ای ساکن دوردستی ناپیدا
Searching for your address, lane to lane
Wandering to find one sign, way to way
جویان به دنبال نشانی تو، کوچه به کوچه/ سرگردان میگشتم تا نشانه ای بیابم، از راهی به راه دیگر
I know you're oppressed by your destiny
Your dreams before your eyes did decay
میدانم که تو به وسیله سرنوشتت مظلوم واقع شدی/ و رویاهایت در پیش روی چشمانت از هم پاشید
But the world knifed, you're not whom to blame
It's not indemnity of you to pay
اما جهان بود که خنجر زد (خیانت کرد) تو آنکسی نیستی که باید سرزنشش کرد/ این بهای تو نیست که آن را بپردازی
Yeah, trusting in the mortal is error
But disengaging the world is stray
آری! اعتماد بر این فانی، خطاست!/ اما کناره گرفتن از دنیا هم گمراهیست!
You're not the first one foxed by the fate
Nor the last one whom it will betray
تو اولین کسی نیستی که بخت فریب داد/ و نه آخرین کسی که [بخت] به او خیانت خواهد کرد
By gladness, cool flames of your grief!
Fire isn't your nature, but clay
با شکرگذاری، شعلههای غمت را سرد کن/ آتش ذات تو نیست بلکه خاک ذات توست!
Don't rebel by gathering hosts of pride
That The Lord Of Hosts* will make you fray
با جمع کردن لشکرهای غرور و تکبر طغیان نکن/ که پروردگار لشکرها* تو را خواهد پژمرد
Everything is none, but will of divine
Submission is the manner and to obey
همه چیز هیچ است! مگر اراده الهی/ تسلیم روش صحیح است و اطاعت
Virtue is not to revolve to see grace
But to see: it everywhere does portray
فضیلت این نیست که بگردی تا زیبایی را ببینی/ بلکه اینکه ببینی که: آن در همه جا متجلی است
In rotation of the wings of the flies;
In the woods when tune of wind does play
در چرخش بال مگس ها!!! / و در جنگل، آنگاه که نوای باد بنوازد
Although you may shun me, turning the face…
But before my eyes it won't go away
اگر چه ممکن است از من اجتناب کنی و رویت را بگردانی/ اما در پیش روی چشمانم آن (=رویت) هرگز کنار نخواهد رفت
Even if you curse me every breath
You're blessed always, when I do pray
حتی اگر هر نفس مرا نفرین کنی/ تو برکت خواهی یافت، هر گاه که من دعا می کنم
In this age of simulation, in the world
That dozens of vain show offs display-
در این زمانهٔ ظاهرسازی در جهان/ که بسیار شوآفهای پوچ در حال اجراست
I pray: in darkness of your solitude
Lights of meaning on your sight do ray
دعا میکنم که: در تاریکی تنهاییات/ انوار معنا بر نظرت بتابد
Till the death, on your affection, in lyrics
Verse after verse, I sing, lay to lay
تا زمان مرگ، درباره محبت تو، در ترانه ها/ بند به بند، خواهم خواند، آهنگ به آهنگ
This poem ended, .(......) but Sharif
Has more in heart not able to say
این شعر تمام شد ای(......) اما شریف/ بسیار در دل دارد که نتواند گفت... /
(حاشیه)
پروردگار لشکرها (یهوه صبائوث) از نام های خدا در کتاب مقدس عبری است که در مزامیر،کتاب اشعیا و برخی انبیای مقدس به کار رفته است. نمیدانم چرا از چنین چیز غریبی استفاده کردم. این دومین شعری بود که به انگلیسی گفتم و دارای وزن و قافیه است. نام دوستم را هم ..... کردم شاید ایشان نخواهد اسمش منتشر شود* .
و اینکه میدانم ممکن است با برخی حرف ها در این شعر یا روش بیان آن موافق نباشید. اما من با شناخت از شخصیت او چنین گفتم انگار که وجدان درونش این سخنان را به او میگوید.
فارسی دلسروده بسیار زیبا، سرشار از احساس،فلسفی،حکیمانه و آموزنده است
ولی همانگونه که جناب مدهوش میفرمایند
برگردان واژه به واژه شاید کار جالبی را اریه نکند
قوافی خوش آهنگی بر اساس شعر پارسی بکار برده شده
ولی در زبان انگلیسی شاید تا کنون معمول نبوده
به گمانم آهنگ برابر در قوافی ابیات انگلیسی احتمالا کار جدیدی را ارایه میکند
که در صورت توسعه و تکرار باید منتظر نظر نقادان
و مهمتر از همه استقبال مخاطبان باشد
در صورت استقبال مخاطب میتواند قالب جدیدی را در ادبیات انگلیسی رقم بزند
شایان ذکر استکه در سالهای گذشته و قبل از انقلاب حدود 10000آمریکایی در اصفهان مشغول کار و در واقع کارگزار شرکت های آمریکایی فعال در این شهر بودند
و عجیب است که مردم عادی که با آن ها همکاری می کردند(مانند راننده،آشپز،فروشندگان و غیره)با کار برد واژه های انگلیسی و بدون توجه کامل به گرامر ،روش خاصی را برای صحبت به زبان انگلیسی ابداع کردند و همه گیر شد
که به آن \"انگلیسی اصفهانی\" گفته میشد
و هنوز هم ظاهرا تعدادی از مهاجران به آمریکا از آن استفاده مینمایند
لذا این غزلواره تقریبا موزون انگلیسی شاید بتواند راه گشای قالب جدید باشد
خرم و تندرست باشید