چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
(این شعر مربوط به دوران ۱۵ الی ۱۶ سالگی من است، اما برایم خاطره است هر چند ممکن است چندان دلچسپ نباشد)
گیر دستم ای صنم، ای مه که نورِ اَنجُمی!
بی کسی افتاده ام، افلیجِ بی جان و جُمی
جَنَّت و رضوان و فردوسِ برین خواهم فروخت
گر بنوشم از میِ سرخینِ لعلت من خُمی
من چه باکم باشد از بوسه به گندم گون رُخَت؟
جَنَّت و رِضوان بداد آدم به خوشه گندمی
گر بیندازی حجاب و رخ نمایانی به خلق
از در مسجد بیندازی به مِیکَد مردمی
(میکد:میکده)
.........
ای فدای ردِّ پایت ای سوارِ بی نشان
شاهدِ هر جایی اما در همه عالم گُمی
تا تو در بازارِ عشقی، صادقت چون میخرد
یوسفان مصری و آهویْ چَشمانِ رُمی؟
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما. حق کاملا با شماست. «کی» بهتر است. درباره میکد هم خیلی واژهٔ ناملموسیست😑 هر چند فکر کنم میکد از نظر اشتقاقی درست است ولی خب شکل رایجش میکده است. | |
|
سلام عزیز. ممنون از لطفت🙏🙏🙏 | |
|
سلام خانم عادلی ممنون از لطف مداوم شما🙏🙏🙏 | |
|
درود. راستش اصلا این طور نیست. اتفاقا من اصلا آدم با استعدادی نیستم. شاید صرفا گاهی شور و شوقم زیاد بوده و روی کلمات کار میکردم و گاهی با کلمات میرقصیدم و به تاثیر از شعرای دیگر میسرودم. هوش خاصی نیست شاید صرفا بتوان اسمش را علاقه گذاشت. | |
|
درود بر شما. شما خیلی لطف دارید و من رو شرمنده میکنید. ولی خب این شعر اشکالاتی داره ولی خب چون من گفتمش بخشی از منه و دوستش دارم با همهی کاستیهاش | |
|
درود و ممنون از لطف مداوم شما. شما محبت دارید ولی من از همون زمان زبان شعرم یه جوری بدقلق بار اومد😑 هر وقت جوشش شاعرانه دارم زبانش عجیب غریب در میاد و منم همش با غصه به خودم میگم چرا زبان شعرم صمیمی و ساده نیست😔 | |
|
درود. همیشه لطف دارید🙏🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
شعر قشنگی است . نکته پرداز و غنایی .
باتوجه به مصراع اول در بحر رمل محذوف است .
- به جای واژه ی مخفف ( میکد) ترکیبِ ( کویَت ) بنویسید.
و
- در بیت آخر هم به جای ( چون ) واژه ی ( کِی) بنویسید ؛
تا مقصودِ شاعر واضح مشخص گردد .
سلامت و دلشاد باشید .