سه شنبه ۱۸ دی
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
تو....... که باشی
به هر گاهی
به هر آن و به هر لحظه
زتو واژه به وجد آید
شراب شعر می جوشد
همیشه یمن بود تو
شرر آرد به جان و دل
تو سکرآورترین شربی
برای خاطر خلوت نشین مست چشمانت
تو........که باشی
تمامم گُم
دل آشفته و آغشته ام تنها تورا خواهد
دم از تو دم
غنیمت گشته از آن نخستین بر دل و جانم
تو تنها دلخوشی هستی
تورا بی وقفه می خواهم
تو......که باشی
یقین زین بودنت
شوق تماشا می شود خود شعر
ترین شعر جهان.....
تیتای جان......
صبح دل انگیزم......
تو......که باشی
دگر بیتی به کار من نمی آید
تمامم می شود جوشش
زناز بی بدیل مست چشمانت
چه داری تو به شهلای نگاههای اهورایی خود
من مژده از مژگانچشمان تومی گیرم
تو....که باشی
تمامم با تمنا می شود جوشش
هجوم شعر های پر شرار از مست بود تو
به جانم می شود سرریز
تمام واژه ها مبهوت و مبهوتن
جانا.....
قافیه گیج وپریشانتر ردیف
فاعلاتن مست و لایقل فعول
تو....که باشی
تمامم می شود شاعر زناز مست چشمانت
دوصد دیوان خواهش در جودم شعله می گیرد
خودت ......هم خوب می دانی
به جانم جان جانانی
گل نازی.....
دلم....جانم.....تمامم
بی سبب گردیده درگیر نگاه ناز شور انگیز چشمان پر از نازت
بتاز ای دلخوشی....
بیوقفه بر جان و تمامم من
هجوم آور مرا تسلیم و حبسم کن
فقط بود تو آرامش برای جان و دل آرد
خودت....همخوب می دانی
تو....که باشی
فقط باید تماشا را ّبغل گیرم
ودر عیشی چنین سکر آور و بی وصف
نماز ناز چشمان تورا قامت ببندم
مست و حیران تو باشم تا ابد
ای منشاء آغاز....
تماشا........
آن اول.....
دزد دل....
ای حضرت دلنوش....
تو....که باشی
بخوانمشعر ناز بی بدیل مست چشمانت
به صبح دل نشین بودنت ای عشق....
تو ....که باشی
وضو کیرم زعِطر بودنت ای حضرت حوا
و دائم زیر لب نام تو را آرم
دلم با تو خوش است
آدم شدم تا سیب چشمان تو را بینم
تماشا با تو معنا
حضرت معنا.....
خداداند
خدا داند
خدا داند
دلمتنها تورا خواهد
گل نازی.....
که عطر ناز بودت در وجودم آمده از آنِ اول
حضرت دلنوش......
تمام ذکر من این است
برایت جان جانانم
تو را من دوست می دارم
تورا من دوست می دارم
تورا من دوست می دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۰/۱۴
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.