سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 30 خرداد 1403
  • انفجار در حرم حضرت امام رضا عليه السلام به دست ايادي آمريكا، 1373 هـ ش
13 ذو الحجة 1445
    Wednesday 19 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۳۰ خرداد

      شعله‌ی آرزو

      شعری از

      علی پورزارع هیچ

      از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۰۲۳۱
        بازدید : ۴۲   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علی پورزارع هیچ

      «شعله‌ی آرزو»
       
      من در این باغ پر هیاهو،
      میان هلهله‌ی سار و پرستو،
      روحم می‌کند پرواز،
      تا بلندای شادی،
      تا بوی خوش شمعدانی.
      به این سو،
      به آن سو؛
      زندگی می‌شود آغاز.
      بوی نعناع، بوی پونه
      در هوا پیچیده،
      سرمست کننده،
      گیرا.
      نکند کسی ناغافل 
      آنرا از ساقه چیده؟
      قامت پونه شکسته،
      اما بویش در هوا پیچیده!
      کودک بازیگوش بی‌هوا
      از میان آنها دویده.
       
      کودک را دیدم،
      به مرغکان بازیگوش،
       که در پی هم می‌دویدند،
      می نگریست
      و خود شاد و خندان،
      در پی آنها می‌دوید،
      در چشمانش زندگی را یافتم.
      جست و خیز کنان،
      رقصان،
      تهی از جهان هستی.
      گاه از آنها می‌ترسید، می‌رمید،
      گاه در پی‌شان می‌دوید،
      گاه دان می‌داد
      و گاهی همراه آنان پر می‌زد،
      پرواز می کرد تا بیکران هستی.
      نکند که من باشم آن کودک خندان؟
      تو گویی که انگارخود را می‌بینم.
       
      از پشت پنجره آرزوهایم،
      هر شب در رویاهایم،
      آن کودک شاد را می‌دیدم،
      که بر روی سبزه ها سرخوش می‌خرامد،
      صدای خنده‌هایش را می‌شنیدم،
      اما صد حیف و افسوس،
      که فقط،
      خواب او را می‌دیدم.
      «هیچ»
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۲ هفته پیش
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      زیباوخیال انگیزبود خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      ۲ هفته پیش
      درود بر شما
      سپاس از مهرتان
      مانا باشید
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۲ هفته پیش
      پر احساس و زیباست خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      ۲ هفته پیش
      درود و سرور
      سپاس از مهر و همراهی همیشگی شما
      مانا باشید بزرگوار 🌹🙏🏻🙌🏻
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۲ هفته پیش
      با عرض سلام
      قلمتان مانا ونویسا باد
      درود درود
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      ۲ هفته پیش
      درود و سرور
      سپاس از مهر و همراهی همیشگی شما
      مانا باشید بزرگوار 🌹🙏🏻🙌🏻
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0