سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      حنین

      شعری از

      علی پورزارع هیچ

      از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۰۱ شماره ثبت ۱۲۹۴۹۰
        بازدید : ۱۲۷   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علی پورزارع هیچ
      آخرین اشعار ناب علی پورزارع هیچ

      «حنین»
      در شب سرد،
      بی تو،
      تنها،
      برهنه پای،
      ژنده، ژولیده،
      پرسه‌های بی‌پایان.
      در دل خود زمزمه می‌کنم،
      چکامه‌ای از دوردست‌ها.
      جز کوی تو ندارم جای،
      یادت برایم آرام جان.
       
      آه از این حسرت بی‌پایان،
      که میان افکارم جان می‌گیرد،
      گویی جان مرا می‌گیرد.
      می‌خوانمت در هر سایه،
      در هر خلوت،
      در هر خرابه،
      در هر نسیم.
      تمام زندگی ام روی تو می‌دیدم.
      ای کاش می‌دانستی،
      ای کاش می‌فهمیدی.
       
      نور مهتاب،
      صدای موج،
      بوی دریا؛
      پرتویی محو
      بر دیواره‌های بلند خیابان‌ها مهمان،
      بر سنگفرش ناهموار تیره‌ی خیابان‌ها،
      و من،
      سایه‌ای در پی سایه‌ات،
      لرزان.
      به امید نگاهی،
      دیداری،
      هرچند کوتاه،
      به خوابی که شاید باز آیی به آن.
       
      چه بی‌رحم است این شب،
      چه بیگانه است این شب،
      با من،
      افسوس که با تو نیست این شب.
      چه سرگردانم در این کوچه‌ها،
      فانوس در دست، 
      کوچه به کوچه،
      پنجره به پنجره،
      به دنبال تو می‌گردم.
       
      بی تو،
      هر لحظه،
      دردی دوچندان،
      رنجی نهان.
      همین عذاب مرا بس،
      که یادت هست و نامت نیست.
      پناه می برم از غم تو،
      به غم تو!
      از من فقط غم مانده و دیگر هیچ!
       
      آری،
      در این تاریکی دلتنگی‌ها،
      در زوال روشنایی،
      در افول آرزو،
      تو نوری،
      تو امیدی،
      لیک دوری.
      من در پی تو،
      بی‌قرار.
      می‌گردم در کوچه‌های خاموش،
      تو را،
      فقط تو را می‌جویم.
       
      در کوی تو شمیم بهشت می‌آید،
      عطر شکوفه،
      بهارم اما در من خبری از سبزه نیست،
      باغم اما در من خبری از غنچه نیست.
      در دل شور تپیدن است لیک ....
      «هیچ»
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۰۰
      درود بر شما جناب پورزارع بزرگوار 🌺💐🌺
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۹:۵۲
      درود و مهر
      ارادتمندم
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۵۱
      خندانک خندانک خندانک
      درود بر اندیشه ناب شما
      هنرمندوشاعر ارجمند
      همواره تابان
      جوشان وخروشان باشید
      خندانک خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۹:۵۲
      درود بر شما
      سپاس از مهرتان گرانمهر
      مانا باشید
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۰۸
      درود
      زیبا ودلنشین وپراحساس
      سروده اید
      🙏❤⚘
      رقص قلمتان ابدی
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۲:۲۹
      درود بر شما
      سپاس فراوان
      مانا باشید
      ارسال پاسخ
      ساسان نجفی(سراب)
      دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۲۳
      درود بر جناب پورزارع عزیز..
      احسنت بر شما..
      زیبا سرودید..
      خندانک خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۴:۴۶
      درود و سرور
      سپاس از مهرتان
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۱:۲۳
      درود بر شما جناب پور زارع
      چه عاشقانه ی نابی از دل خاطره ها سر زده در. شعر شما
      جان را تا انجا که به لب میرسید میکشاند در هراس کوچه های دیدار .
      خیلی به جان دلم چسبید فارق از هر قافیه و وزن و عمودی و افقی بودن و....‌
      فارق از هر غلط و درست . خندانک خندانک
      علی پورزارع هیچ
      علی پورزارع هیچ
      پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۴:۴۶
      درود بر شما
      سپاس فراوان
      مانا باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2