چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
عاقبت گر چه مرا غرقیِ قایق باشد
بادهای میزنم ار باد موافق باشد
شکّ من نشکند امّید من از کشتی عشق
موجِ شک، همدم دریای حقایق باشد
واعظان و گله از ظلم زمان؟ کی دیدی
بادبان را گله با بادِ موافق باشد
من از امروز از اسلام به کفر افتادم
تا که رسوا کنم آن کس که منافق باشد
خرم آن رندی مدّاح که با نوحهٔ دوش
سوخت از اشکِ ریا، هر که که فاسق باشد!
دیشب از اشک عجب کیسهٔ پولی میدوخت
گیجم از معجزهاش، کاین چه خوارق باشد؟!
رنگ و وارنگ بگردیده چو اَفتابپرست
هر کسی پیروِ عاداتِ خلایق باشد
من نه آنم که کنم آرزوی رنگارنگ
رندِ یکرنگ نه محتاجِ سلایق باشد
تو نگیر عیب که گویم ز نگاری گمنام
واژه در بردنِ آن نام، نه لایق باشد
شعر من شهرهٔ هر شهر شود شاید، لیک
شأن معشوقه نه از شهرت عاشق باشد
آمِرِ منکرِ من امر به انکارم کرد
گر چه معروفِ همه مغرب و مشرق باشد
دم مزن این همه دهری که تو را آتشِ کبر
خانمانسوزِ فکورانِ محقق باشد
(دهری: مادهگرا)
چارهٔ راه که مسدود از استدلالست...
درسِ مست است، نه فلسفه وّ منطق باشد
برقِ شوقت بزند هر دم از این ابرِ شهود
لیک حاشا، دلِ پُر شکّ تو، عایق باشد
رقص ازین نغمهٔ غم میکنم و نقضِ غرض
جز تناقض نه در این قَضیِهٔ صادق باشد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما و ممنون بابت نظر عالی شما. راستش درباره وزن مصراعی که آوردید مشکلش را نفهمیدیم (رن گُ وا رنگ بِ گر دی دِه چُ اَف تاب پَ رست) که با دانستن اینکه (رست) در آخر مصراع است معادل بلند قلمداد میشود، وزن (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) است که رکن اول فعلاتن به فاعلاتن تبدیل شده که شاید پرکاربرد ترین اختیار شاعری در این وزن باشد (که حتی گاهی در اکثر ابیات غالب است). اما دربارهٔ دوبار آمدن (که) حرف شما کاملا صحیح است و موجب ثقل خوانش میشود و هر چند هنجارگریز است و من احتمال میدهم به دلیل تنافر «ف» و «ک» باشد. برای مثال حافظ در غزلی مشهور میگوید «تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت» که در اینجا حافظ میتوانست به جای «که» دوم و سوم از «چه» استفاده کند اما جدای از تاکیدش روی اشخاص، واجگاه «ک» در دهان به «خ» نزدیک است پس «...که که خوب» احتمالا بهتر از «که که فاسق» و امثاله در دهان مینشیند. این نکتهٔ خوب شما را در نظر خواهم داشت و اگر بتوانم بهبود میبخشم🙏🙏🙏 | |
|
درود بر شما🙏🙏🙏🙏 راستش من هر روز دارم بیشتر یاد میگیرم که جوشش های شاعرانه را چطور مدیریت کنم و در محضر آثار شاعران بزرگ گذشته و معاصر و بررسی انتقادی آنها توسط بزرگان هستم. من درسهای زیادی از موسیقی صوتی و معنایی از حافظ گرفتهام و هر بار که با او انس میگیرم دریچههای بیشتری به رویم باز میشود. و البته دیگر شاعران کهنه و نو نیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعری زیبا خواندم
غیر از نکاتی که عرض میکنم
🟢 در مصراع
سوخت از اشکِ ریا، هر که که فاسق باشد
وجود دو (که) باعث تنافر و ثقل خوانش شده
🟢 برخی مصاریع خروج از وزن دارند
مثلا مصراع
رنگ و وارنگ بگردیده چو اَفتابپرست
بمانید به مهر و بسرایید