بسم الله الرحمن الرحیم
گِره زدم غزلم را شبی به پای ردیف
فقط به یاد تو بوده سَر و صدای ردیف
شبیه کودکِ ترسو دخیل روسری ات
گرفته فاصله را دستِ ادعای ردیف
برای محوِ فراموشیِ جهازِ جنون
بیا دوباره رفو کن جناغِ نایِ ردیف
پناهِ خاطره در خاکریزِ افکارم
دریده قافیه ها را پس از شِفای ردیف
ورق بزن نفسی را میان آغوشم
به استجابتِ ذکر و نمِ دعای ردیف
دوباره نامِ تو جان داده روی عقربه ها
جهانِ ثانیه دق میکند به جای ردیف
جَنین از تو نوشتن در عُمقِ نافِ هجا
مکیده خونِ قلم را در اقتدای ردیف
شهید وصله ی درد و قتیل دَم نَزدن
به لطفِ شامِ غریبانِ در خفای ردیف
زبانِ مذهبِ رفتن تَقیّه را بلعید
امامِ حاشیه ها! پس بده عبای ردیف
ببخش حادثه را قبلِ انتحارِ زمان
خزیده پایِ قضا سمتِ ماجرای ردیف
تبِ خَمانه ی اَبروت در کرانِ قنوت
کشانده ناله ی حافظ به انحنای ردیف
ردیف گرچه ردیف است در تبانی شعر
سوناتِ یاد تو پُر میکند فضای ردیف
🔰 #سید_هادی_محمدی
وبادرودبرشما استادعزیزجناب دکترمحمدی
طبق قولی که داده بودم چندخطی برغزل نابتان نوشتم وامیدوارم که درخورشعرزیبایتان باشد .
همانطورکه بارها گفته ام من شاگردی بیش نیستم و نوشتن برشعرشاعرانی توانمند مثل شمادرواقع درس پس دادن است وباعث اموختن بیشترخودم میشود.
🌼مثل همیشه غزلی بسیار زیباودلنشین ازشما خواندم ..
اندیشه ای مدرن وامروزی درقالب شعر کلاسیک که یکی از ویژگیهای اصلی غزل پست مدرن همین است البته
غزل پست مدرن دارای مشخصات وویژگیهای منحصربهفرد دیگری هم هست
که ازآن جمله می توان به :
(( بازی با کلمات، ناتمام گذاشتن ابیات و مفاهیم، دخیل کردن عناصر اسکیزوفرنیایی، بازی دادن مخاطب و دادن مسئولیت نتیجهگیری به او، استفاده از صنعت ایهام، ازهمگسیختگی در روایات، تناقض، عدمِ وجودِ مرز میانِ حقیقت و وهم و شناور بودن موضوع، تصویرسازیِ پریشان، تمرکز بر اصوات، شکستگیِ تعمدیِ وزن و فرم و ساختار، تبدیلِ راویِ روایت از اولشخص به سومشخص و بالعکس، عدم قطعیت و احتمالیبودنِ معنا، چندوجهی بودن و باز بودن شعر و اختیارِ مخاطب در نتیجهگیری، ناتمام ماندنِ روایت با صلاحدیدِ شاعر، عدم ثبات و پیشبینیناپذیریِ روایات، آشفتگی و بینظمیِ توام با نظم، ایجاد تقارنهای عجیب و دور از هم در کنار یکدیگر، ساختارِ نامتمرکز و نامتجانس، عدمِ رعایتِ قراردادهای سنتیِ ادبی، دو پهلو و حتی چند پهلو بودن روایت، شکستن ظرف زمان و مکان و...))
که البته ممکن است تمام این ویژگیها باهم دریک شعرپست مدرن جمع نشود ولی بلاخره باید درصدزیادی ازاین خصوصیات رادارباشد تابتوان نام آن شعرراپست مدرن گذاشت بنابراین باتوجه به تعاریف فوق ودقت نظر دراین غزل ودیگر آثارتان توانایی قلم شمادرپست مدرن مشهوداست ...
🌼 یکی از ویژگی های بسیاربرجسته ای که من دراین غزل وبیشترآثارتان دیده ام رعایت ادب ونزاکت درسخن پروری وسرودن است چیزی که دربسیاری ازاشعارپست مدرن به اشتباه رعایت نمی شود متاسفانه عده ای فکرمی کنند که چون پست مدرن اندیشه اش مدرن است هرجورکه دوست دارند می توانندبگویند وپارا ازحیطه ی ادب بیرون می گذارند و دچارهجو وهزل گویی ورکیک نویسی میشوند وبه فحش وخشونت وناسزاگویی حتی درشعرشان دست می زنند که نمونه اش رازیاد دیده ایم ونتیجه اش هم جز دلزده گی مخاطب نیست
ویاعده ای هم به اشتباه دچارپیچیده گویی بیش ازحدمیشوند واین را یک امتیازمی دانند درصورتی که فقط ضربه می زندبه شعرشان ومشتری چندانی هم ندارد
🧊وچه خوب گفت لئون تولستوی که :
((آثار لغز و پیچیده زودتر از آفرییندگان اثر جان میسپارد!))
🌼ازدیگرویژگیهای شعرجناب محمدی داشتن دامنه ی لغات گسترده واستفاده ی بجا ازآن در تصاویرو ترکیب سازیهاست تاجاییکه من نوعی گاهی وقتی شعرهای ایشان رامی خوانم فک نمی کنم بایک شاعرجوان سی وچندساله طرفم بلکه احساسم این است که یک مرد پنجاه شصت ساله درپشت این اشعاراست که اینها همه نشان از پخته گی و مطالعه ی زیادایشان می تواند باشد....
🌼این شعرهم مثل دیگرآثارشان بسیارزیباساخت وپرداخت شده است واگربخواهیم بحق نقدکنیم هیچگونه ایرادی نمیشود براین غزل عاشقانه گرفت
زبان شعرزبانی لطیف ودلنشین است وپسندیده وزن وردیف وقافیه وارتباط معنایی بیتهادراوج است یعنی موسیقی بیرونی درونی، کناری ومعنوی و
شعر برقرار است سرشارازآرایه های ادبی است وتصاویربکروتروتازه
♦️ من فقط درحد فهمم به واکاوی چندبیت این غزل این خلقت شاعرانه می پردازم شایدفهم من درحداین خلق زیبانباشد
✍️♦️واما برسیم به خود غزل بانامی خاص ومتفاوت که دردرون نامش هم یک غزل حرف دارد اما رمزگشایی اش رابگذارم برعهده ی خودمخاطبین بهتره
درابتداشاعر بایک بیت بسیارقوی ومحکم شروع می کندومخاطب را مجاب می کند که تاپایان بااوهمراه باشد:
🔷️بیت اول:
گِره زدم غزلم را شبی به پای ردیف
فقط به یاد تو بوده سَر و صدای ردیف
گره زدن غزل به پای ردیف تصویری کاملا بکروجدیده شاعربه غزل شخصیت بخشیده به ردیف هم همینطور ومی گوید هیاهوی ردیف شعرمن به خاطرتوست یعنی این شعربایادتوردیف شده است امشب
دربیت سوم:
شبیه کودکِ ترسو دخیل روسری ات
گرفته فاصله را دستِ ادعای ردیف
دراین بیت هم شاعر به زیبایی ازآرایه ی تشبیه بهره برده ومی گوید ردیف پرادعای شعرمن ازدلتنگی وبی کسی دست فاصله راگرفته مانند کودکی که خودش راچسبانده به روسری مادرش دیده ایدکه کودکان دربغل مادرشان وقتی ازکسی می ترسند خودشونو می چسبونند به مادرشون وگوشه ی روسری یاجادرشو می گیرند ....
🔷️دربیت سوم جهازجنون وجناغ نای ترکیبات زیبایی بودند
رفوکردن جناغ نای ردیف تصویربسیارزیبایی است یعنی بیاودوباره ردیف غزلم را باعشق دستی بکش و روبراه کن ردیف شعرم را
🔷️دربیت چهارم :
پناهِ خاطره در خاکریزِ افکارم
دریده قافیه ها را پس از شِفای ردیف
پناه خاطره وخاکریزافکار بازهم ترکیبات زیبایی هستند یعنی شاعر درهجوم افکارپریشانش به خاطر پناه برده چه تصویرزیبایی بود
مصراع دومش هم دریدن قافیه پس ازشفای ردیف تناقض بسیارزیبایی داشت
🔷️دربیت پنجم :
ورق بزن نفسی را میان آغوشم
به استجابتِ ذکر و نمِ دعای ردیف
بازهم شاعربه ردیف شخصیت بخشیده ومی گوید اجابت کن دعای ردیف شعرم راکه مثل من اشک می ریزد برای داشتن و درآغوش گرفتن تو
🔷️بیت ششم
شهید وصله ی درد و قتیل دَم نَزدن
به لطفِ شامِ غریبانِ در خفای ردیف
شاعردراین بیت خودش رابه شهیدی تشبیه کرده که درهجوم درده وداردمی میردودم نمی زند وشام غریبان وتنهایی اش را باردیف شعرش قسمت کرده ودرخودش می ریزد همه چیز را
🔷️دربیت هفتم:
دوباره نامِ تو جان داده روی عقربه ها
جهانِ ثانیه دق میکند به جای ردیف
دراین بیت هم جان دادن نام معشوق برروی عقربه ها تصویری زیباوبدیع است
عقربه هایی که درحرکتند وشاعری که دلتنگه وآنقدر زل زده به عقربه ها به یاد عشقش که ثانیه ها دق کردند
🔷️دربیت هشتم
جَنین از تو نوشتن در عُمقِ نافِ هجا
مکیده خونِ قلم را در اقتدای ردیف
شاعراشاره دارد که ناف شعرم راباعشق تو ونوشتن ازتو پیوندخورده وازتو تغذیه می شود قلمم وردیف می شود اشعارم
کلمه های جنین وناف وخون مراعات نظیرزیبایی رادراین بیت بوجودآورده
🔷️ دربیت نهم :
زبانِ مذهبِ رفتن تَقیّه را بلعید
امامِ حاشیه ها! پس بده عبای ردیف
تقیه همه می دانیم چیست این بیت تلمیح ظریفی درخودش نهفته دارد
تقیّه به طورکلی یعنی همان پنهان کردن چیزی یاعقیده وباوری خویشتن داری وپر هیزاز ظاهرکردن امری برهمه
دراسلام بخصوص درشیعه افراد مجازند وقتی در معرض تهدید، آزار یا اضطراب قرار گرفتند باور خود را مخفی کنند و تقیه کنندتاکسی به آنها آسیبی نرساند
نمونه اش بخصوص دربین امامان خودمان وجودداشته که برای حفظ دین وجان خودومردم تقیه می کردند سکوت می کردندوپرهیزمی کردند ازاظهارعقیده ومذهبشان ودراینجا به معنای پنهان کردن عشقه تقیه رابلعیدن یعنی دیگر حفظ ظاهرنمی کند وسکوتش رامی شکندوعشقش راجارمیزند وبه همه می گوید وامام حاشیه ها هم همون معشوقه که شاعرمیگه ای دلیل تمام این حاشیه ها پس بده عبای ردیفمو بگذار ردیفم برتنش کنه لباس و نشان عشقش راوبه همه بگوید دوستت دارم....
🔷️ودربیت یازدهم :
تبِ خَمانه ی اَبروت در کرانِ قنوت
کشانده ناله ی حافظ به انحنای ردیف
درمصراع اول ترکیبات تب خمانه،کران قنوت بسیارزیبابودند
🌼شاعراشاره دارد به بیتی از غزل حافظ درواقع تلمیحی قشنگ دراین بیت نهفته است اشاره دارد به این بیت حافظ
درنمازم خم ابروی تو بایادآمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
یعنی حال بی قرار وپریشان عاشقانه ی الان من مثل حال وهوای حافظه درآن
شعرش که گفته درنمازبودم و چنان یادت بی قرارم کرد که محراب هم بامن به جوش وخروش آمد وبفریاددرآمد ....
🔷️ودربیت آخرهم که به زیبایی به اتمام رسانده شعرش وعاقبت بخیرکرده غزل راشاعر
ردیف گرچه ردیف است در تبانی شعر
سوناتِ یاد تو پُر میکند فضای ردیف
ردیف دوبارتکرارشده درمصراع اول واین تکراربسیارزیباست چون واج ارایی وایهام زیبایی دارد ....
همانطورکه می دانید سونات هم نام قطعه ای ازموسیقی است که برای یک یاچندخواننده ساخته میشود
شاعر یادعشقش رابه قطعه ای ازموسیقی تشبیه کرده که فضای شعر را جذابتروشنیدنی ترودلپسندترمی کند یعنی ردیف راردیف ترمی کند ....
تبریک می گویم به ایشان بابت این قلم زیبا وشایسته
وباآرزوی موفقیتهای بیشتروبیشتردرتمام عرصه های علم وهنروزندگی🌹🙏