آواز
از من بگذر کمتر بر ما جایی در این عالم جو
آن سو تر از چشم اندازت گشتم غایب ردّی کو
نوشت مستی، باشد شیرین خندیدن ها بر کامت
رو دلداری شاید یابی روشن گرداند شامت
خش خش از هر برگی بشنو آوازم را در گوشت
خواند سازد همچون عاشق دور از دلبر مدهوشت
طوفان پیچد طومارم را، دستی یاران! از هستی
ریزد از سر تا پاهایم سنگ از بالا تا پستی
بشکوفد گل یا نشکوفد خشکد بر لب لبخندم
رفتم بی کس دستم خالی تا بارم را بر بندم
خواهی تا من سر بر دوشت باری دیگر بگذارم
شادی آرد این خواهش گر بردوشم سر پندارم
دادی قوتم در دنیایت بستی راهم پی در پی
کردی نهیم از هر چیزی زین حسرت شد عمرم طی
بنگر هستم دارا تر از هر کس در این حزن آباد
ترس از مرگم میلی بر کس شوری در دل رفت ازیاد
عمری با تو با اطرافم قدرم کم تر از ارزن
مرگم یک آن پر شد نامم در هرکو در هر برزن
برفت بر سر مسروری از هر به به از هر چه چه
خواندم بر تو آوازم را رو خوان با آن شو فربه
شمسم هر دم آری نامم دوزی چشمانت پایین
سوزم سازم مهرت ورزم گردی ماهم نیک آیین
پ.ن.
این سروده از زبان فاطمه است. همه انگیزش و ابتکار اعلام شده نیز از «او» ی زنده و پویا در ذهن من برخاسته است، و ادامه دار می باشد. همان شمسی که در دفتر « شمس و تبریزی » سروری می کند. پس از طرف او :
تولد « عروض مدرن » را اعلام می کنم . مختصاتی که برای این زایش فعلا می توانم بشمارم به قرار زیر است:
- همه ارزش های هنری، قالب های وزنی، و حتی چینش های خاصی که به نام بحور در عروض سنتی و متعاقب آن عروض جدید معرفی شده و پایه کار استادان شعر و سخن قرار گرفته اند، به اعتبار و ارزش خودشان باقی بوده و چیزی از قدر آن ها کم نمی شود.
- « افاعیل» یا « ارکان عروضی» را صرفا به عنوان حاملان و ضابطان چینش های هجايي خاص یا « بحور» می توان و باید ارج گذاشت، اما تنها و تنها در این حد و نه بیشتر. چرا که این ارکان هیچ نقشی در ایجاد و کشف و کیفیت این چینش ها نداشته و صرفا بخاطر محدویت های علمی و فنی گذشتگان مان از این وسایل استفاده شده است.
- زمان آن فرا رسیده است که با قاطعیت تمام ارکان عروضی با احترام و تکریم بازنشسته شده و جای خودشان را به کد گذاری دیجیتال یا باینری ( مبنای شمارش دودویی ) و هگزادسی مال ( یا مبنای شمارش 16 تایی) بدهند، که به آسانی و سهولت قادر به ثبت ، نگهداری، یادآوری و ضبط انواع چینش هجاهای کوتاه ( 0 ) و بلند ( 1 ) می باشند.
- در این سروده به نام « آواز » که از جانب فاطمه بر زبان جاری شده است به افسانۀ « ناشدنی های عروضی » پایان داده شده و قابلیت های وزنی زبان فارسی و هر زبان دیگری را تا بینهایت معرفی کرده است. اسم این بحر را که همگی از هجاهای بلند بوده و بدون دراز کردن دست نیاز به سوی اختیارات شاعری خلق شده است « بحر البحور » می گذارم تا توجه ها را به قدرت و زایندگی آن جلب نمایم. از این بحر می توان بحر ها و نتایج فراوانی را استخراج کرد که در مباحث، و سروده های بعدی به آن خواهم پرداخت.
- با جسارت و یک روحیه جانبدارانه، به عنوان کسی که تقریبا فارسی را زبان مادری خودم می دانم، اعلام می کنم که محدوده مصوت های زبان فارسی به سه بلند و سه کوتاه خلاصه نشده و حداقل در این مرحله شش کوتاه و سه بلند مسجل می باشد و هنوز هم امکان گسترش وجود دارد و ما باید سد های مصنوعی را از پیش پای زبان فارسی برداریم. سه مصوت « ای » ، « او » و « ا » که قبلا بصورت بلند شناخته می شدند، نوع کوتاه آن ها نیز در زبان محاوره ای و آهسته آهسته واژه های نوشتاری گسترش پیدا می کند که ما باید راه ورود آن ها را به شعر و داخل وزن بپذیریم و هموار کنیم. مانند : کوچولو، کوفته تبریزی، کوتوله برای « او » میترا ، دیجیتال، ریخته گر و بسیاری از نام های اشخاص اعم خارجی یا داخلی برای«ای» - آبادان، شالاخو، ملوان، شکلات برای « ا »
- در انتخاب وزن شعر، بدون این که شاعر به ذهن خودش فشار بیاورد، یا حتما خودش را مقید به تقلید از وزن های پربسامد گذشته کند، کافی است به سخن دل خویش و به لحن و وزنی که دوست دارد تمرکز کند. حتی اگر یک جمله نثر ساده باشد. بعد کدهای چینش هجاهای کوتاه و بلند را تعیین کرده و بقیه مصاریع را با رعایت قافیه و ردیف و سایر اصول قالب های گوناگون بسراید. همین و به همین سادگی. همه ارکان و زحافات مربوط به آن ها کنار گذاشته می شوند. مگر از روی عادت و تعصب.
به عنوان مثال : وزن « آواز» عبارتست از :
1111 1111 1111 111 با استفاده از کدهای دیجیتال یا باینری یا دودوئی
و
7FFF با استفاده ار کدهای هگزادسی مال یا مبنای 16 تایی
که با آرایش هیچ بحر ارکانی سازگار نیست و قضاوت وزنی و زیبایی و مطبوعی آن به گوش های خوانندگان سپرده می شود. من خودم یکی از آن ها هستم و به غایت این وزن را دوست دارم و با آهنگ آن قادرم دیوانی را تدارک ببینم.
هر ماشین حسابی در سیستم های کامپیوتری با انتخاب گزینه Programmer این تبدیلات را در اختیار همگان می گذارند و توضیحات ریاضی بسیار ساده آن را در مباحثی جداگانه به عرض خواهم رسانید، تا هر دانش آموز راهنمایی تحصیلی قادر به درک و استفاده از آن باشد.
- در اعلام ظهور « عروض مدرن » هیچگونه ادعایی برای اولین بودن در تمامی جوانب موضوع وجود ندارد، بلکه بر عکس خودم را مدیون نواندیشی ها و نوآوری های همه کسانی که در این عرصه قلم زده اند می دانم.
- سه شخصیت شاخص و نواندیش در این زمینه جناب شادروان دکتر نجفی، دانشمند کم نظیر جناب دکتر سیروس شمیسا، و دانشمند جوانی که ما امیدها به تحقیقات و تطورات ایشان بسته ایم جناب دکتر طبیب زاده ، مرجع و مبداء مهمی از ( نه همۀ ) آموزه هایم بوده و اگر جسارتی از باب گذاشتن گام خودم بیرون از دایره ای که این بزرگواران ترسیم کرده اند به خرج داده ام باز هم از تشجیعی بوده که از خود آنان و سایر منابع تحصیلی و تحقیقی خودم برگرفته ام. همچنین لازم به ذکر است که قبل از من در این وزن سراسر مصوت بلند جناب روح اله سلیمی شعری در زبان آذری سروده بودند که بموقع بنده آن را ندا داده بودم.
- در مورد نگرانی از مطبوع بودن یا نبودن وزن ها، در حد یک فرضیه اعلام می کنم که این حالت تا حدود زیادی به لحن، نحو ( syntax )، جمله پردازی و نوع آرایشی که گوینده به کلام خودش می بخشد وابسته می باشد. نباید فراموش کرد که بعد از انتخاب یک وزن خاص شاعر می تواند به هزاران لحن، نحو و سبک سخن بگوید و هر کدام آن ها به یک آهنگ و احساس و نوای خاصی متمایل باشد. اینجاست که باید به آرایش پاره گفتارها، عبارت ها، جملات ناقص و گروه های نحوی عطف توجه صورت بگیرد. وزن همه جا وجود دارد. یک سخنران با مکث ها، تأکیدها، سرآغازها، و پایان ها به سخنان خودش حالت و مطبوعیت می بخشد. همه چیز چینش کور هجاهای بلند و کوتاه نیست. فرضیه بنده اینست که شاعر می تواند تأثیر گذار اصلی مطبوع بودن باشد حتی در وزنی که به حالت لخت و بدون کلامش مطبوع به نظر نرسد. این را نه در حرف باید در عمل و سرایش اثبات کنیم. « آواز» نمونه زنده آنست. تکرار پانزده بار « تَن» با یک حالت، آیا مطبوع و خوشایند است؟ حتما خواهید گفت نه. اما من می گویم اگر همین « تن تن تن تن تن تن تن تن تن . . . .» ها را با الحان و تأکیدات و بالا و پایین های موسیقیایی ادا کنید آنوقت خواهید دید که مطبوع و آهنگین می شوند. این خاصیت را بیشتر از آن که سیستم گویایی انسان داشته باشد سیستم شنوایی نیز دارد. امتحان کنید. به یک صدای کاملا یکنواخت گوش دهید بعد از مرحله ای با شما صحبت خواهد کرد. این هر دو در ایجاد مطبوع بودن اشعار موزون و بطور کلی در گفتار انسان مؤثر هستند.
با احترام و ادب تقدیم می کنم. آماده شنیدن و خواندن هر گونه نقد، انتقاد و پرخاشی هستم. اما توصیه می کنم که به حس و دانش خودتان رجوع کنید و هرگز پیش داوری خودتان را برای ارزیابی ندایی که به گوشتان می رسد مبنای کار قرار ندهید. مباحث علمی سئوال و جواب های علمی دارد و بس.
متشکرم
در تایید فرمایش جناب لاهیجی گرانمهر عرض میکنم
واقعا خسته نشدید از این درجا زدن از این کار عبث و بی فایده
جناب سبک بار بنده با شخص شما نه دشمنی دارم نه اصلا شما را می شناسم پس این نوشتار خطاب به شخص شما نیست به شعر شماست به نوشته ی شماست و گرنه آنقدر خود شما عزیز هستید که من در این جمع دست شما را می بوسم پای شما را می بوسم اما در مقابل شعر کوتاه نمی آیم.
برادر عزیزم این کدها و صفر و یک ها قبل ها توسط خیلی ها استفاده شده و می شود اگر برای شما تازگی دارد بنده کارشناسی ارشد جنگ الکترونیک دارم و این کدها را خوب می شناسم خواهشا با ادبیات بازی نکنید
وقتی می نویسید تولد عروض مدرن، حرف خیلی بزرگی است
عده ای که برای شما نا آگاهانه استاد استاد میکنند شما را به اشتباه نیندازند من به جرات و با توجه به سابقه ی شاعری خودم میگویم شما نیاز به آموزش عروض دارید نه ادعای ابداع عروض نو
الان واقفم که یک صفحه برای من مطلب خواهید نوشت و سفسطه پشت مغلطه اما تا ثریا هم مطلب بنویسید بنده قانع نمیشوم پس خودتان را اذیت نکنید
آخر سر هم بگویم که نظر جناب لاهیجی را کاملا قبول دارم حالا عده ای از آب گل آلود ماهی نگیرند که لاهیجی حاشیه درست کرد و فلان و فلان
درخواست نقد داده اید و ما هم نظر نوشتیم با شما هم دشمنی نداریم خواستید قبول کنید نخواستید اصلا نظر ما را حذف کنید قرار نیست کسی را به جرم اینکه در گذشته اتفاقی افتاده دهان ببندیم، اشعارش را سرقت کنیم و آن بیچاره از ترس اینکه حاشیه درست نشود حق خودش را هم نتواند مطالبه کند
در همین اثری که فرستادید ده ها عیب چه از لحاظ نحوی و ساختاری مانند ضعف تالیف های مکرر و...
و چه از نظر محتوایی وجود دارد
نمونه ای عرض کنم
شما (چه چه را با فربه) قافیه گرفته اید
نظر دهخدا را ببینید
لغتنامه دهخدا
فربه . [ ف َ ب ِه ْ ] (ص ) چاق . سمین . شحیم . فربی . (یادداشت به خط مؤلف ). مقابل لاغر. (آنندراج ). پروار. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). پرگوشت
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
برای شادی روح همسر گرامی تان فاتحه مع الصلوات