سرور آزادگان
باز ده روزه ای از واقعه کان رکن زمین را لرزاند
سر به آزادگی آموخت شرف دشت حزین را لرزاند
چشم تا می نگرد چاه زمان را ستمی در کار است
جز مسیحی که به خون شست گنه عرش امین را لرزاند
خواست از مدعی اش رو سوی منزل به نهد تا فردا
خستگی دور کند از تن خود زین بن کین را لرزاند
گفت مولا ز چه شهزاده ای از پارس کنیزش سازید
تا بر آمد قد سروش دل آن بانوی دین را لرزاند
در ندا شد که شفیقان به ره آئید سفر در پیش است
مبدأ اش صبح ازل تا به ابد شک و یقین را لرزاند
کاروان دل ز زمین کند و سپس رَحلِ به تاریخ انداخت
قصه از غصه به افسانه رسید مکه به چین را لرزاند
امتحان بود سترگ از بچه تا پیر و کهنسالانش
وه سپه دار که خود، پایۀ آن خلد برین را لرزاند
او چه می دید فرا سو که ز هر حادثه ای مرد افکن
کوهِ افراشته شد هیبت آن درد وزین را لرزاند
آب، دل صاف شد از تشنگی اش رسم کرامت آموخت
شد گوارا و خنک، حسرت یاران غمین را لرزاند
هیچ در ذهن نگنجد غم بانوی اسیران در دشت
صخره ای بود به قلبش که زد آن کنجِ طنین را لرزاند
مادرم فاطمه آمد به نظر گریه کنان سر بر دوش
آسمان ریخت فرو تا تن آن ام بنین را لرزاند
رو سبکبار از این دایره بیرون بنشین سر پایین
هر طرف فاطمه دیدی به ادب کبر لعین را لرزاند
1 0 1 1 0 0 1 1 0 0 1 1 0 0 1 1 1 1
پ.ن.
موزیک: سمفونی ( کامل ) شب عاشورا، اثر استاد مجید انتظامی
وزن: بر اساس انتخاب یک جملۀ اولیه و انتخاب آن به عنوان پایۀ وزن و اختصاص صفر و یک ها به هجاهای کوتاه و بلند. شاید در بین بحرها چنین وزنی وجود داشته باشد که در آن:
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فاعل مشهود است. اما بنده بر اساس توضیحاتی که قبلا داده بودم هر جملۀ خوشایندی را می توانم بعنوان پایه وزن انتخاب کنم و هیچ هم از اصول عروض و قافیه خارج نمی شوم. بلکه با این روش می شود میدان و دایرۀ گسترش وزن را به ده ها و صدها برابر افزایش داد.
درودبرشما جناب سبکبارعزیز
بسیارزیبابود
اجرتان با شهید بزرگ کربلا