گاهی به دروغ اظهار می کنیم
همدیگر را دوست داریم
واین پایان آزادی نیست
شاید خدایان روی زمین دوباره نازل شوند
شاید خدایان با آیه جدید دوباره بر گردند
کسی روال درماندگی مرا بی وقفه در چشم خود فرو می کرد
گاهی دریا نمی تواند سپر آتش درون من باشد
همچنان متقاعد پابه پای آتش من
تصور موج را از خاطرم پاک می کرد
شاید خدایان مغرور، جای پاداش دربهشت را
باجهنم عوض کنند
از شگفت دریا وبهشت محو می شوم
هلهله و شادی در خدایان رقاص
گاهی کفاره دوستی دروغ را
شبیه عذاب ترسناک بر پیکر دریا فرود می آورند
اینجا پیامبران کوچ کردند از ذهن خدایان
گناهی گردن خواهش سمت دوست داشتن
پیکره بهشت را درهم شکست
طوفان راه نفرت گناه را
درتشویش واندوه شبیه وداع در خاطر خدایان گذاشت
گاهی متفاوت می شوند خدایان با همدیگر
گاهی عصبانی تفسیر ساده لوحی را
مجاز در ایجاب خود می کنند
واینجاست فرمول خدایان باهم فرق دارد
آری پیامبران دوباره تکذیب می شوند
احساسی روی دلش ترش رو می شود
گاهی عبادت شکل خود را عوض می کند
گاهی ........گاهی
............................
با احترام آوا صیاد
اجتماعی بسیار زیبا و شورانگیز بود