يکشنبه ۱۹ اسفند
ارثیه پدری(2) شعری از نوید حمیدی فر
از دفتر شعرناب نوع شعر هایکو
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۰۲ شماره ثبت ۱۱۷۷۴۱
بازدید : ۳۳۹ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب نوید حمیدی فر
|
پدرم که مُرد من یکشبه مرد شدم
دخترای فامیل چه قدر بزرگ شدند!
فقرای فامیل التماس دعا داشتند
مادرم لپ هایش قرمز شده بود
خواهرم صورتش را سفت نمی گرفت
و برادرهایم دکمه های بالاِی پیراهنشان بسته نبود
و چای آوردن دم به دم افسانه !
خواهرم قاشق های استیل پدری را می شمرد
و برادرم با دسته کلید خانه امان بازی می کرد
و پسر بچه فامیل گل های شمعدانی را بر لب حوض آبیاری می کرد
من به در خت گیلاسی که در باغچه ی پدری کاشته بودم ، فکر می کردم
که آیا این درخت مال من است؟ یا بین همه تقسیم می شد!
بعد از سوم پدرم
برادرهایم ریختند من و مادرم را کتک زدند!!
سر مادرم به لبه پنجره خورد ، کله ی من باد کرد!!
انگشت سبابه ام شکست !
یادش بخیر معّلمان آقای استکی، وقتی داستان مرا شنید،
متّفکرانه گفت: آه پسر جان:امان از مال دنیا!!!
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام عید شما مبارک | |
|
سلام خدا همه رفتگان را بیامرزد ، عید شما مبارک | |
|
سلام ، شب شما هم بخیر ، این شعر بر پایه داستان باغ آلبالوی آنتوان چخوف نوشته شده بود ولی گویا جنبه رئالیستی (واقع گرایی) شعر بیشتر گیرا بوده تا جنبه ادبی چون هیچکس به جنبه ادبی شعر اشاره ای نکرده بود ، سال خوبی داشته باشی شبت بخیر.! | |
|
سلام ،متشکرم که آمدید ولی این شعر را من گفتم نه پدرم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما