درود بر همیشه استاد مهربان
افتخار دادید با حضور سبزتان
تایید و تشویقتان مایه دلگرمی و شکوفایی ست. سپاسگزارم.
بیت زیبایی از مولوی به ارمغان آوردید. ممنونم
حال که در گفت و شنودها با دوستان، انواع برداشت ها در مورد شعر بیان شده است می خواهم نظر خودم را هم بگویم:
کری و کوری و فرمانبری محض از معشوق فقط زیبنده خدای قادر یکتای مهربان است.
من همیشه احتیاط می کنم کلمه «عشق» را برای دلدادگی زمینی به کار ببرم. به جای عشق از دلدادگی یا شیدایی و به جای معشوق از محبوب استفاده می کنم. اما آنها را در مقابل عشق به خدا یا در عرض آن قرار نمی دهم بلکه در طول عشق به خدا می دانم.
می توان زن یا مردی را دوست داشت به خاطر خودش یا به خاطر خدا. آنقدر بهار و پاییز زندگی را دیده ام که بفهمم «دوست داشتن برای خدا» از هر چیزی که در هالیوود یا رمان یا دنیای پیرامون، به نام عشق می نامند برتر است.
«دوست داشتن دیگری برای خدا» از عشق های مرسوم زمینی:
ماندگارتر است
و درخشان تر
و تندتر
و زیباتر
و شورانگیزتر
و مهربان تر
و اصیل تر
و ...
سال هاست که به هر فرم و زبانی با دیگران سخن می گویم و بر این معنا تاکید می کنم که:
چشم به آسمان داشته باشیم و پای بر زمین
درس عشق از مبحث دلدادگی
نکته ای داشت شگرف
عشق بی نور خدا
عشق بی سوی خدا
عشق بی یاد خدا
عاقبت
سرد و ملال است
سراب است
سراب
خدای مهربان توفیقمان دهد هر چه بر زمین می نگاریم از جنس «نور» باشد و نه «نار» و درخشنده در چشم قدسیان
شعری عارفانه از جناب شاهین زراعتی عزیز
خواندیم .
شعر خالصانه و مخلصانه و پر احساس بیان شده .
پس بنده (که) باشم تا در این بزم شیرینِ مخلوق با خالق سنگی انداخته باشم .
که مولانا فرموده .
( تو برای وصل کردن آمدی ااا یا برای فصل کردن آمدی ااا ما زبان را ننگریم و قال را ااا ما روان را بنگریم و حال را )
و جز شیرینی و عسل ندیدم .
و تنها به جهت همراهی با دوست و عزیزم جناب شاهین زراعتی مطلب را که به ذهنم میرسد عرض میکنم .
در شروع شعر
( من سراسر شورم )
من فاعل است و (م) شورم تاکیدی
که به نظرم خوش نشسته بود .
(سر به سر در تب و تاب شعرم)
در این قسمت ( سر به سر ) با معنی سراسر و یا
سرتاسر بیان شده
و جمله کاملا درست است سر به سر شدن مصدر لازم
حافظ فرموده ؛
ایام شباب است شراب اولیتر
با سبز خطان باده ناب اولیتر
عالم همه (سربه سر) رباطیست خراب
در جای خراب هم خراب اولیتر
ولی با این حال معتقد هستم اگر از ( سراپا )
استفاده میشد بهتر بود
که تضاد معنایی است به گمانم
(در تب و تاب شعرم ) که سوز و گداز عارفانه ای را از ابتدای شعر رقم میزند.
....
سرعت دیوانه وار عقربه ساعت و گذشت زمان
عاشقانه بودن این دیدار و یا این صحبت را با خالق رقم میزند
در قسمت بعدی اشاره به بخشش پروردگار شده و امید بخشش به جهت دعا های شبانه
خداوند در چند جای قرآن امید به اجابت دعای دعا کنندگان را داده است
.( رجوع شود به استجابت دعا در قرآن کریم )
در پایان عاشقانه صحبت کردن مخلوق برای خالق خود نقطه قوت شعر را رقم میزند
هر چه را مینگرم جان دارد .
همه را در طرب آورده و میخنداند
همه را در وسط آورده و میرقصاند .
همان طور که گفته شد راز و نیاز با خدا، باید از طرف خدا مورد قبول قرار گیرد و بس ...
با دعای خیر برای شما شاعر و عارف .