«باقی خدای عشق»
...تجلیل از خودم...
به اطلاع می رساند
این جانب................
با علامت اختصاری ع.ن.س
که عین آن اول عشق است
نون آن نجابت عشق است
و سین ان سلامت عشق
در یکی از روزهای هفته از فلان
ماه ِ فصل ِ سال ِ بی خیال
به رحمت
ایزدی می پیوندم
جهت شادی روحم پس از
قرائت فاتحه
ذکر الهی با عشقش محشور شود
را
نقداً به حسابم واریز نمائید.
امیدوارم اگر کسی حق
و حقوقی از من دارد
همین حالا تا دستم از
دنیا کوتاه نشده است مرا
ببخشد
که اگر دستم از دنیا کوتاه شود
بخشیدنم دردی را دوا
نخواهد کرد
ضمنا پس از پایان مراسم
به صرف یکی از شعرهای
عاشقانه ام
به دلخواه خودتان دعوتید
لطفا به اشتراک بگذارید
تا شکوفه های شادی و لبخند
بر لبانم نقش ببندد و از
نور نگاهتان تاریکی قبر را با
جابجایی قاف آن به روشنایی
برق مزّین سازم چنانکه گفته اند؛
این قاف« قاف آخر عشق است»
چه ها که نمی کند!!
همچنین
بر سنگینی سنگ مزارم بیفزاید!
آغاز:
بعد از بهار به دنیا آمده ام
4/16/هزار و سیصد و چهل و ششم
با سالهایم درد و بر دردهایم
شعر می کشم
پرواز:
«به کجا چنین شتابان»!؟
به سرای سالمندان!؟
یا که مستقیم و یکراست
همنشین با خموشان!؟
با تواَم که خیلی راحت
رَوَد از گلوت پائین
حقّ بر حقّ ضعیفان!...
~~~~~~~~~~
~~~~~~~~~~
~~~~~~~~~~
درپایان یاد آور می شوم هزینه
روز سوم ، هفته ، چهلم و سالم
صرف مراسم تشیع ، تدفین و
تهیه ی سنگ مزارم شود و اگر
اندکی باقی ماند عاشقانه هایم
را شاعرانه زمزمه کنید
خدا کند همگی سالها دورتر از
من به سرای سرور بپیوندید
از من التماس دعا و تفکر گذشته
است برایتان التماس تعشق
آرزومندم...
رفتم از دست خودم جبر به دادم نرسید
اختیاری که دهد صبر به دادم نرسید
بیخود از خود شدنم خدعه ی تزویرم بود
راحت آسودن در قبر به دادم نرسید
سپاس از حضورتان
علامت اختصاری
"به کجا چنین شتابان"
امید که 120 سال دیگر
خرم و تندرست بسرایید