پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر مسعود میناآباد مسعود م
آخرین اشعار ناب مسعود میناآباد مسعود م
|
-
الا ای مفتی اعظم مکن اینگونه تکفیرم
-
مخواه از من که چشم از روی آن محبوب بر گیرم
-
که من افسونی آن شرقی چشم سیه رنگم
-
کز او الهام میگیرد ، طرب انگیز ، آهنگم
-
غریبانه نشسته در غروب فصل پائیزان
-
گریبان تا گریبان سر ، وسر اندر گریبان......سخت دلتنگم
-
ببین این برگهای نارس و زرد و چروکیده ، چگونه ریزد از شاخ اقاقی ها ، به اندک باد ؟
-
مده پندم ، که بی رحمانه در بندم
-
سکوتم من ، سکوتی سهمگین در وحشت فریاد
-
مکن منعم ، که بوی خلسه بخش عطر یاس رازقی دارد نگارمن
-
بهشتت را نمیخواهم ، نه حور العین و غِلمان را
-
نه آب چشمه ساران را ، نه سِیرِ باغ رضوان را
-
که من افسونی افسانه های لاله خونین دشت غرب غمگینم
-
سرِ بی تن ، تنِ بی سر...... ، زند بر سینه ام خنجر
-
سیه پوشم ، عزا دارم
-
عزا دار برادر ، خواهرانِ جامه خونینم
-
سیه پوش عزای آن برادر کز وی اینک مانده بر جا ؛ یک پلاکی ،
-
یا آنکه ساکی ..... !!
-
لیک ، این کفتار های شب درا
-
اینک شبیخون میزنند این مانده بر جا ، خیمه پر خون مجنون را ،
-
.................................
-
-
میکشی ؟! آری بیا ، زارم بکش
-
هم بسوزان ، هم بیازارم ، بکش
-
راضیم ، از خویش بیزارم ، بکش
-
بی قرارم سخت بیمارم خرابم خسته ام ،
-
آری ، گرفتارم ، بکش
-
ای برادر ، ای برادر ، جان ، برادر!! نخل بی سر
-
بنگر اینجا ..........
-
خون تو ، اینک چگونه در سبوی رند فرصت جوی ابن الوقت میجوشد!!!
-
دلم میسوزد
-
اماّ ...........................،
-
نیمگاهی هم به تسلیمم نیندیشم ،
-
من به تسلیم نمی اندیشم ،
-
من به تسلیم نمی اندیشم ،
-
نگران شب آشفته فردای توام
___________
تابستان نودویک
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.