صفحه رسمی شاعر سارا مشیری
|
سارا مشیری
|
تاریخ تولد: | بدون اطلاعات |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | بدون اطلاعات |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۰ |
تا کنون 131 کاربر 505 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
کسی نفهمید طلوع زیبای صبح از چه بود
وقتی چون شب شکستم تا سپیده دمید ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۵۷۳۶ در تاریخ دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۲:۲۳
نظرات: ۱۹
|
|
مدام بر زندگی خط واهی میکشم
دفتر مشق دلم را پر زآهی میکشم
میکنم پاره تمام صفحه های خط خطی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۵۴۵۲ در تاریخ جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ ۰۴:۱۰
نظرات: ۴۲
|
|
دلم گرفته ای خدا
هوس گلایه دارم ازتو ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۴۷۸۰ در تاریخ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۵۶
نظرات: ۱۰۹
|
|
دلم یه آسمون میخواد
یه آسمون ستاره
یه کهکشون پر غرور
تو رو یادم بیاره ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۴۵۵۱ در تاریخ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۸:۴۴
نظرات: ۴۵
|
|
دیر آمدی یارا دل رفته است ز دست
چشم امید شب در اشک جان شکست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۴۳۷۸ در تاریخ يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ ۱۳:۲۵
نظرات: ۶۷
مجموع ۵۳ پست فعال در ۱۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سارا مشیری
|
|
متن و دانلود کلیپ خدایی خدا غریبه از مجتبی رمضانی این مداحی در مورد كارهایی كه ما می كنیم و بهشون فكر نمی كنیم ... غریبه چونکه ما عاشقش نشدیم...... غریبه بنده ی لایقش نشدیم.....
|
|
دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۳:۲۵
نظرات: ۵
|
|
. وقتى یکساله بودید، او شما را حمام میبرد و تمیز میکرد. قدردانى شما از او این بود که تمام شبها تا صبح گریه میکردید. 2. وقتى دوساله بودید، او به شما راه رفتن آموخت. ق
|
|
يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ۰۱:۲۹
نظرات: ۸
|
|
خدایا دلم را همچون نی لبکی چوبین بر لبهای خود بگذار و زیباترین نغمه هایت را در فضای زندگی انسان ها مترنم کن . چنان بنواز دلم را : که هر جا نفرتی هست ، عشق باشم من ! هرجا زخمی هست
|
|
يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۳۵
نظرات: ۳۷
|
|
همه ما پنهانی و در نهان، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است. آنچه در این ایمیل می خوانید بخشی هایی از گفتگوهای "من وشما"، با خداست: همان خدا، هما
|
|
پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۱۵
نظرات: ۱۴
|
|
امروز باز یاد تو افتادم و اشک هایی که گره خورد به نگاه قاب عکست .. ب تنهایی من یا تو..!.. و بغضی ک گم شد در هق هق گریه هایم ... نگو ک نیستی ...باورم را مثل خوره میخورد .. نگو
|
|
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ ۰۰:۳۲
نظرات: ۲۰
مجموع ۲۴ پست فعال در ۵ صفحه |