سلام مرد سقراط مرام
ممنونم از حضور انرژی بخشتون
و لطفتون به این ناچیز
خوشحالم که اینگونه صادقانه و با آزاداندیشی نظر میدید
شعر و کلام مثل لباس هستند، بطور معمول خوب و بد ندارد، یکی لباس اسپرت را می پسندد، یکی لباس رسمی، یکی لباس محلی...
و یکی هم مثل این ناچیز با توجه به وسعش، و حال و هواش، گاهی اسپرت، گاهی رسمی، و گاهی محلی می پوشد😅
و با وجود اینکه به هرحال مثل هر انسان دیگه نگاه خاص خودم رو به جهان و مسائلش دارم، ولی کلاً تعصبی در مسائل مختلف ندارم
خلاصه این حرفها این بود که شاعر و سخنور خوب و بد نداریم، شاعران و سخنوران متفاوت داریم
برای این ناچیز، همین که شاعری یا سخنوری یا صاحب کلامی عفت کلام را رعایت کند کافیست، و سعی میکنم حرفهایش را درک کنم، ولی اگر عفت کلام را رعایت نکند از او دوری میکنم زیرا کسی که از عفت کلام خارج میشود یعنی عصبانی است، و کسی که عصبانی است منطقش ضعیف است، و بحث منطقی با کسی که منطقش به دلیل خشم ضعیف شده، بیهوده است...
در مورد مصرع اول:
باید تبریک گفت به شما بخاطر طبع لطیفتون
خوانش واژه ی (فرعون) در این مصرع، با استفاده از اختیارات شاعری بصورت (فرعُن) است، با این خوانش وزن و آهنگ درست است.
استاد عسکرزاده عزیز هم در مورد این مصرع تذکر دادن، و فرمودن که وقتی شاعر میتواند با جابجا کردن واژه ها، شعر رو بصورتی درآورد که واژه ها با تلفظ اصلی خودشون مورد استفاده قرار بگیرن، بهتر است که شاعر چنین کند، و استدلال استاد عسکرزاده کاملاً درست بود.
مصرع پیشنهادی ایشون این بود:
(بخت، چون فرعون ِ چشم ِ تو سیاه افتاده است)
و انصافاً پیشنهاد زیبا و پخته ای بود
ممنونم از شما آقای سلیمی عزیز، و از استاد عسکرزاده عزیز
برای دقت و توجه و نظر صادقانه تون
و عذرخواهی میکنم که این روزها بخاطر مشغله نتوانسته ام در خدمت بعضی دوستان باشم، البته پستهای شما و کامنتها و توضیحاتتون رو خوندم ولی شرایطم برای شرکت در بحث مناسب نبود به دلیل مشغله فکری و عدم تمرکز کافی، آن هم در بحثهای شما که پایه ای فلسفی دارد و حواسی شش دانگ میخواهد
آفتاب اندیشه تون تابان
بسیار بسیار زیبا و عالی بود
از خواندش لذت بردم
قلمتان نویسا
بمانید به مهر و بسرایید
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️