سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        هستِ جهان

        شعری از

        روح اله سلیمی ناحیه

        از دفتر هستی نگری نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۱۱ شماره ثبت ۱۱۱۳۶۸
          بازدید : ۳۹۴   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر روح اله سلیمی ناحیه

        چشم دل نیک گشای ای به خردگشته شفا
        گر جهانی نتوان بود و جهانی به قضا 
        از همی گفتن و بودن زِهمی دیدن و ره
        خانه گر بوده بنا خانه دگر وصلِ کجا
        قصه دردامِ دل این بوده که در بی هنری
        هنراز هستِ جهان بودو گر از هستِ خدا
        عاقبت قصدِ بنا گر به تهی مبتدِ من
        عقل دیوانه چنین بودو چنان بوده چرا
        عیب خِرمن که دهی خواجه مراکِشت ازل
        خاک بردامنِ گِل عطر گُل اورده فضا 
        دوستان بی همه  خویشم نتوان بودولی
        گوگرآن باهمه پیشم که به دان بوده خطا
        روح اله سلیمی ناحیه
        ۱۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۵۴
        درود جناب سلیمی
        اندکی روان تر عزیز
        نه در مفهوم، خیر ، مفهوم و معنا را هر چه دلتان میخواهد عمیق بیان بفرمائید ولی زبانتان را روان تر کنید
        احتمالا نتیجه خوشایند مخاطب خواهد شد🙏
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۳۸
        درود جناب عزیزیان
        خوشحال شدم از نظرتان
        و توجه و نقدتان

        بیت اول
        ای انسانی که به کمک خرد وعقل توانستی از نگرشی به اصطلاح خرافاتی یا دل بخواهی خود را شفا دهید
        (اینجا کلمه شفا برائت از مرض، جهل و خرافه را انگونه که شخصی از میان دودی که زجر اور است ونگاه را خیلی محدودمیکند را بیرون رود شفا باشد)
        اگر ان زمان که در جهل بودی و قبل از شفا فکر میکردید یا مطمعن بودید جهانی غیر از انکه می بینید و میدانید نمی تواند باشد و تمام جهان را به قضا و قدر یا تقدیر بسته بودید
        اکنون به نیکی و درستی نگاه کن و چشم دل را با حقیقت باز کن
        بیت دوم :
        قیاس انچه حقیقت گفته می شد و حقیت بود با اینکه الان می بینید و و راهی که می رفتید و راهی که الان می بینید
        مصرع دوم :چون در مورد جبر و اختیار یا تقدیر را می خواهد شرحی می خواهم دهم
        بیت سوم : که واقعا نسبت به بیت بسیار معنای سنگین و عمیقی دارد و دوست ندارم شرح دهم گر کسی راغب بود خودش در یابد

        بیت چهار از مرگ و تولد دوباره انسان و جهان گفته و خالق و خلقت انسان و دلیل و چرایی وجود عقل و.... که شرحش با شما
        بیت بعدی در مورد نیکی و گناه و جزای انها در عاقبت که عیب دارد یا نه و تمثیلی بسیار جالب و عمیق از گِل و گُل و عطر ان در فضا و فزایندگیش که باز شرحش با شما
        بیت اخر این نظر همیشگی من است رها کردن خیلی از چیزها و خالی کردن ذهن که گرچه در نظرها نشدنی و ایراد است اما در حقیقت وصل بودن و رها نکردن خطا و ایراد است که دیده می شود

        حالا سوال من این اسن جناب عزیزیان
        چقدر می شود ساده تر می نوشتم که نتوانستم
        لطفا به عنوان یک دوست و راهنما کمک کنید
        چگونه بتوان با یک بیت یا مصرع ساده و روانتر معنایی عمیق و کامل را گفت ؟
        هر بیت این شعر توضیح و شرحی کامل باید برساند شاید سه چهر سطر

        اگر متوجه شده باشید شعر را تقریبا قطع کردم
        چون نتوانستم ساده تر با مفهوم تر بنویسم
        پس اگر کمکی کنید بی نهایت قدردانم

        نگرشو بینش شما زیباتر و رساتر از من است
        من نیز مشتاقم چنان باشم اما نمی دانم چطور

        سپاس گذارم 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۰۰
        درود مجدد جناب سلیمی گرامی
        چکیده ی کلام بنده این است که، هر مطلبی که یک انسان استاندارد از نظر سطح سلامت عقلی  و دارا بودن حواس ۵گانه میتواند بفهمد و درک کند تمامی انسانها با آن استاندارد هم میتوانند بفهمند و درک کنند.
        پس تنها فاکتور مجهول، نحوه ی انتقال مفاهیم است.
        و در سروده ی شما نه اینکه خود مفهوم را نمیتوانید انتقال دهید، خیر، چون حتما توانایی انتقال را دارید
        صرفا بحث و گفتگوی بنده در مورد نوع واژه چینی ها بود.
        چون نوع واژه چینی یک اثر استاندارد را به یک اثر انضمامی تبدیل میکند. یعنی شاعر باید حتما خودش شعر را نه معنی ،بلکه اول ترجمه و بعد معنی کند .
        بر فرض در متن های ارسالی شما با اینکه طولانی تر و گاها فلسفی تر و عمیق تر هم هستند بنده تقریبا صد در صد " معنای کلام" را میفهمم.میماند مفهوم و منظور که آن به تلاش و تحقیق و آگاهی مخاطب گره خورده ، ولی در شعر گاهی معنای کلام را نمیشود درست درک کرد که بعد به مفهوم کلام رسید.
        پیشنهاد خاصی ندارم
        صرفا، تا میتوانید فعلهای تعیین کننده را حذف نکنید
        اگر یک بیت برای بیان فلان مفهوم کم حجم است آن مطلب را در دو یا ۳ بیت بازگو کنید .
        برای بیان مفاهیم نسبتا عمیق تر
        پیشنهاد دیگرم این است که از مثنوی یا چهارپاره استفاده کنید که دستتان برای استفاده از قوافی باز تر باشد
        یا برعکس
        چکیده ی مطلب را در یک رباعی بیان کنید
        چون مسبوق به سابقه است و رباعی در ادبیات ما جزو قالبهای همیشه تامل برانگیز است.

        بر فرض در همین سروده، شفاپیدا کردن از شفا گشتن هم مفهوم تر است هم صحیح تر.
        یا در انتهای مصرع دوم " جهانی به قضا" بنظر یک فعل مفقود است
        یا باز در مصرع چهارم، حذف فعل آزارنده است.
        حذف فعل به قرینه ی لفظی یا معنوی از امکانات و اختیارات شاعر و نویسنده است ، تا جایی که به مفهوم آسیب نزند و مخاطب را در تنگنا قرار ندهد.
        عرض دیگری ندارم🙏

        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۴
        درود جناب عزیزیان
        شاید دیده باشید که چندی گفته ام من شاعر نیستم
        من اکثرِ شعرهایی که می نویسم خیلی زود وگذرا،و بدون مقدمه هستند
        دنبال هیچ کلمه ای نمی روم هیچ خط فکری و دنبال نمی کنم در اون لحظه فقط می نویسم، محال است بتوانم کلمه ای را اگاهانه انتخاب کنم مخصوصا در قافیه
        اگرچه بیشتردوستان قبول نکرند این گفته ام را.
        بعد از نوشتن باید وقت بذارم معناکنم

        واما کلمه شفا:
        در اصلِ به معنای خارج گشتن یا از خود دور کردن یا چیزی را از دست دادن است
        بیمار شفا پیدا می کند درستش این است که شخص بیماری را از خود جدا کرد یا از درون بیماری خارج گشت چون بیماری بر او اضاف شده بود
        (دراصطلاح عرفانی ) از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است،
        پس شفا پیدا کردن درست نیست ودر نوشته من اصلا معنای درست را نمی داد
        در مصرع دوم دقیق نگرفتم فعل مفقود یعنی چی اما تشریحی کامل برای مصرع اول بود و نوعی واجب الوجودش
        مصرع چهار منظورتان از ازارنده را ندانستم
        اما مصرع. چهار سوالی بود که علامت ؟را نگذاشته ام
        مثل به کجا چنین شتابان
        جناب عزیزیان
        من اگر با برنامه و تصمیم قبلی شعری بنویسم

        سپاس گذارم از وقتی که گذاشتید
        🌹🌹🌹🌹🌹🙏
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶
        درود جناب عزیزیان نکته ی شایسته ای بیان فرمودید
        موافقم
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر معنی استخندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
        سپاس استاد استکی بزرگوار
        🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        درود بزرگوار

        قلمتان نویسا باد خندانک
        ابوالقاسم کریمی
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۰۶:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۴۹
        🌹🌹🌹🌹🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۲۴
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمااستادگرامی

        احساس گرم شعرت
        گرمای گلزار دل است
        گرم می شود این دل ما
        گویی چون مستان می شود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۵۰
        عرض ادب و احترام استاد انصاری عزیز
        سپاس از بداهه زیبایتان
        🌹🌹🌹🌹🙏
        ارسال پاسخ
        سارا خوش روش
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۴۳
        درود جناب سلیمی
        زیبا بود و مثل همیشه سرشار از معانی عمیق و پر مایه خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۵۱
        درود و احترام بانو خوش روش بزرگوار
        سپاس گذارم
        🌹🌹🌹
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۲۴
        سلام و درود بر روح الله نازنین
        شعر اعتراضی اندیشه ای شما را خواندم و
        و اینکه بنایی که بنا نبوده بنا شود
        چرا بنا شده؟!!! و چرا قرار است این بنا فنا شود ؟؟!!!
        و سر منشأ زیبای و هنر از کجاست ؟!
        در واقع احساس می کنم شما سوال پرسیده اید که بیشتر تلنگری باشد بر اندیشیدن نه اینکه جواب قطعی برای آن یافتن
        شادمان باشید به مهر یزدان
        خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۴۰
        درود و احترام جناب کریمی
        بسیار زیبا نگا کردید
        سپاس از توجه شما
        بالانر شرحی تقریبی در نظر جناب عزیزیان گذاشتم
        خوشحالم می کنید بخوانید و کمکی کنید
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۲۴
        درود بر جناب سلیمی گرانقدر
        بسیار زیبا بود و عالی آفرین بر شما خندانک
        قصه دردامِ دل این بوده که در بی هنری
        هنراز هستِ جهان بودو گر از هستِ خدا
        از هست جهان تا هست خدا حرکت از توحید است تا وحدت وجود
        برقرار باشید
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۰
        اراتنمدم استاد شفیعی عزیز و بزرگوار
        خواهش می کنم در نظراتتان برای کمک و اگاهی من
        انگونه که خود دانید مرا دانشی دهید
        من واقعا و واقعا دوست دارم بیشتر و بهتر درک کنم
        و این از دست شما بزرگوارن براید
        🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
        درود استاد سلیمیِ گرامی
        عالی بود خندانک
        گاهی فقط باید خواند و لذت برد
        دستمریزاد خندانک خدا قوت
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۷
        درود و احترام بانو استاد حسین زاذه عزیز
        عالی هستید که می بینید
        دنیایی سپاس
        🌹🌹🌹🌹🙏
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۰۹
        سلام و احترام جناب سلیمی عزیز
        سروده زیبا و خاصی بود
        بهره بردم
        خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶
        سلام استاد ازادبخت عزیز
        ارادتمندیم
        گرچه مثل سابق مرا راهنمایی نمی کنید با نظراتتان
        اما همچنان نگاه شما بسیار ارزشمتد است برای من
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۱۷
        سلام و احترام مجدد
        سبک شعرتان خاص است و این خاص بودن ممکن است راه را برای انتقاد بسته نگه دارد،،،بنابراین به احترام خاص بودن اثرتان جایز نیست نظری منفی بیان دارم
        با تقدیم احترام
        خندانک خندانک خندانک
        محمد حسنی
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
        زیبا بود درود تان باد خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۳
        درود و احترام جناب حسنی بزرگوار
        خوش امدید
        دیدگانتان سلامت که نگاهی داشتید و ارزشی دادید
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۰
        درود های فراوان جناب سلیمی استاد عزیز و
        گرانقدر
        بسیار زیبا وپرمحتوا
        قلمتان ماندگار
        درپناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۲
        عرض ارادت و احترام خدمت استاد معینی گرام.
        دنیایی سپاس از نگاه و نظرپرلطفتان
        بنده واقعا و بدون هیچ جبهه و سیاقی طالب اموختنم
        لطفا در نوشته هایم با کامل کردن و اضافه کردنها مرا اگاهتر سازید
        این خواهش من است
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۴۷
        توضیح یا تفسیری مختصر از شعر
        اینجا شخص مورد نظر انسانی است که به وادی معرفت یا همان خِرد واقعی رسیده است
        دیدگاه و نگرشش با دیدگاه مادی و دنیوی قبلیش فرق کرده در کل از جهالت خارج گشته و شفی شده است
        اکنون در جهانی که قبلا وجود نداشت ایستاده است و نگاه می کند ،که قبلا ازدرکش ناتوان بود و از جهان قضا و تعریف شده (دیدگاهی مادی )خارج شده است
        از او می پرسم اکنون که در معرفت و حقیقت است
        از حقیقتی که قبلا گفته می شد وانچه در نگاهمان حقیقت بوده و حقیقتی که اکنون دیده می شود ؟راه حقیقت و معرفت را .
        ازحقیقتِ اینکه اگر به دنیا امدن برای زندگی یا امتحان است بخاطر آن دنیا ،پس حقیقت زندگی در ان دنیا برای چیست و برای خاطر کدام جهان است ؟و در انتها کجا می رسیم (حقیقت)
        اگر بودن ما در دنیا چون قصه ای نوشته شده است و ما هیچ هنرو نقشی از خود نداریم ،هستِ ما از دلِ هستی دنیا است یا هستی خدا (هستی یا وجود)
        اینجا کلمه هست یا هستی را در مرکزیت میگذارد
        این هست چیست که حتی خدا را نیز دارد
        کلمه هست چیست که در هنرش هم جهان هست هم خدا هست
        هستی چه چیزی می تواند باشد که خدا نیزدر وجود ان قرار گرفته و تمام جهان نیز،
        من هست ،جهان هست، خدا هست

        در این سوال اندیشه من در عمق وجود کلمه هست گم شده است (مثلا میگوییم خدا هست و جهان را خدا هست کرد ایا این هست نیز همان هست می باشد یعنی هستِ جهان و هستِ خدا یکیست )
        و از قصد و دلیل من که هست شدم در نهایت به تهی یا عدم منتهی میشود
        ایا عقل نباید دیوانه وار بپرسد
        که وقتی نداند چطور هست نیست می شود مگر خدا نیز هست نیست پس چنین و چنان شدن هست چطور می شود؟
        ای خواجه ایا اعیب و ایرادی نیست وقتی با وجود شدن یا هستِ ازل بنگریم و سپس به عاقبت و اخر این هستی
        خاکی که با گِل شدنش گل می شود و با گل شدنش فضایی را معطر می کند (یعنی در اصلِ هست هیچ خللی وارد نشد حتی انجا که هست از شکل خاک به شکل بو و عطر رسید )
        بیت اخر
        بی جواب ماندن و جهلی است که میدانم وقتی بدون سوال از هیچ کس و هیچ فکر و نگرشی از کسی نمی توان فهمید
        و با انهمه سوال و جواب و دانشی که از پیش(گذر زمان تا حالا) هرچه فهمیدیم خطا و نادرست بوده
        پ ن
        در اصل این شعر
        از حقیقتِ هستی که همان هست یا وجود می باشد می گوید ،
        اینکه هست به وجود می اید یا اصلِ وجود است
        هست در ذاتش دائما تغییر میکند و در حرکت است
        پس چگونه هستِ خدا تغییر نمی کند
        واقعا توضیح کلمه (هست )به اندازهٔ کلمه( عدم) سخت است
        سعید صادقی (بینا)
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۵۷
        درود ها
        با نقد جناب عزیزیان موافقم

        با آرزوی نیک آفرینی ها همسو با نور خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۵۸
        درود جناب صادقی عزیز
        مهم دلیل نقد است که وارد شود بر موضوع
        وقتی مسئله در بیانِ خارج باشد مهم نیست
        موضوع درون و خارج در نقد مهم است

        نقد خارج اصلا مهم نیست
        سپاس گذارم 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
        درود جناب سلیمی عزیز خندانک
        شعر دغدغه مندی بود. خندانک
        موفق باشید. خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۵۴
        درود جناب زراعتی بزرگوار
        کجا دغدغه من بود 😂😂
        خیلی جالب گفتید
        🌹🌹🌹😂
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۴۸
        🌹🌹🌹روح الای شعر🌹🌹🌹
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۴۲
        درود جناب مازیار عزیز
        لطف دارید و محبت
        🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۴۸
        زندگی‌تان مانوس عشق و آذین لبخند
        ‌‌
        درود فراوان خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۰۵
        سپاس جناب امید
        🌹🌹🌹🌹🙏
        ارسال پاسخ
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۵۹
        درودها بر شما ادیب نیک اندیش🌹
        بسیار عالی و زیباست
        قلمتان ماندگار
        پاینده و تابنده باشید به مهر یزدان پاک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۰۵
        ارادت جناب مسکین
        بزرگواری کردید
        🌹🌹🌹🌹🙏
        ارسال پاسخ
        محمد فاضلی نژاد
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۴:۱۴
        سلام و درود به جناب سلیمی عزیز
        اندیشه والای شما و دایره فراخی از لغات که در اختیار دارید اگر با اندکی تامل و پردازش عجین گردد ،خروجی بسیار زیبا تر و عالی تر بود
        یه چیزی خدمتتون عرض کنم یادم میاد بچه تر که بودم فیلم فردوسی رو تلویزیون نشون میداد ،فرودسی نشسته بود و بدون درنگ همین طور بداهه اشعار شاهنامه رو می‌نوشت ،یه دفه خورد توی ذوقم با خودم گفتم محمد تو باید بذاری آخرای شب سکوت باشه بری توی حمومی اتاق خوابی یه جای ساکت بشینی کلی زور بزنی آیا چند بیت شعر بنویسی یا نه،این شد که مدتی اصلا ننوشتم ولی به حمدالله الان تقریبا دوساله که جدی تر دارم می‌نویسم و دیدگاهم اینه که فردوسی هم خودش گفته سی سال رنج کشیدنم کوشش کردم پس به این راحتی که توی تلویزیون نشون داد نیست ،نمیدونم مطلب و درست رسوندم یا نه اما امید وارم بتونیم افکارمون و لغاتمون رو با یه پردازش عالی انتقال بدیم
        توفیقتون روزافزون ، خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۵:۰۱
        ارادتمندم جناب فاضلی نژاد عزیز
        خدا گواه است خیلی دوست دارم چون شما و دیگر عزیزان توان نوشتن داشته باشم ، ولی وقتی شروع می کنم شعری بنویسم تازه میبینم من چقدر ضعف دارم
        چند ماه پیش یکی غز پوستان فوت کرد با علاقه ای که داشتند برادرش تماس گرفت و برای اگهی ترحیم فردا سه بیت شعر خواست گفت ون داداش همیشه از شعرای تو استقبال می کرد
        جناب فاضلی نژاد بجان بچه هام نصف روز فقط نشستم تا بلکه بتوانم بنویسم که دیدم نمی توانم
        تا اینکه ذهنم شدید درگیر بود فرداش از خواب بلند شدم زود ده بیت نوشتم به اندازه ای براشون ارزش داشت که اخرین ساعات اعلامیه را نگرفت و چاپی دیگر داد
        من هم قبول میکنم کارم غیر عادی است زمان پسند و عموم پسند نیست به همین خاطر هم بارها گفتم من شاعر نیستم فقط نوشتنو دوست دارم
        اولین شعر یا غزلی که در اول دبیرستان نوشتم
        الا یا ایهاساقی دل از دیوانگی خیزد
        یا
        گذر ایام بکردو ننوشتم حالم
        ۲۰سالم بشدو بسکه هنوزم خوابم
        بهرِچی این همه بر مکتب و مدارس شد
        زان همه خواندن و مکتوب چه احساس شدن
        اما زمان خدمت به یکبار چرخیدم به ترکی نوشتن
        ترکی چون لغات بسیار زیاد است دست بازتر بودم
        و واقعا خودم را در اشعار ترکی قبول داشتم
        در شش سال یک مصرع فارسی ننوشتم
        در یک شکست احساسی و و همزمانی در کار که برشکست شدم و افسرده
        دوسال مطلقا هیچ نپشته ای از من نبود حتی یک سلام به دوست
        هیچی
        که بعد از ان دیگه نتونستم بارها چند ماه ننوشتم
        کتاب لغات و مرور کردم
        ادبیات شعر را خواندم
        باور کنید و خدا را شاهد دارم که بسیار تلاش کردم و نتونستم
        به کل مایوس شدم تا اینکه اینبار اینجوری شد
        که بیشتر مواقع در خودرو و شب پشت فرمون میاد
        اگه ننویسم حتی یک مصرع هم یادم نمیاد
        برا همین ظبط میکنم بعدا می نویسم
        و اگر ذیدم ایراداتی دارد دیگه با خودم میگم کار از یکی دو قافیه گذشته که باعث شد سمت مفهومو گرفتم و معناگرایی
        ببخشید که زیاد شد
        ولی شرافتمندانه حقیقت را گفتم
        جوری نیست که عده ای خصوصی پیام دادند که از تکبرو خود نمایی است
        یا دنبال مخاطبی
        و برا همین است چند وقتی است شعر نبود متن بود
        امیدوارم سخنم ارزش سردرد دادنت را داشته باشد
        🌹🌹🥀🥀🌹
        محمد فاضلی نژاد
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۳۹
        درود مجدد به شما جناب سلیمی
        قلم شما ارزشمند است و بسیار هم عالی هستی و بهترین کار نوشتن است ،من که شاگرد عزیزان هستم همینطور که می‌فرمایید گاهی فقط برای یک مصرع شاید یک هفته اذیت شدم ،گاهی هم یک غزل کامل و شسته رفته در یک نصف روز بر قلمم جاری شده
        در هر صورت بنده قلم شمار و حضورتون و دوست دارم و از خداوند توفیقات روزافزون تون رو خواستارم
        خاک پای شما و همه عزیزانم خندانک خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۴۳
        جناب فاضلی نژاد عزیز
        حضوز نقد شما بزرگان بر من نقد نیست در حقیقت درس است
        انسان تا لحظه اخر می اموزد حتی عالمترین جهان هم باشد
        بر همین من واقعا از نثد و راهنمایی ها حتی حس بزرگی می کنم که مورد توجه شدم
        قدم بر دیده نهادید و منت
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۱۵
        درود خدا بر شما جناب سلیمی خندانک خندانک

        بسیار عالی بود خندانک خندانک
        در پناه حق خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۴۹
        درود و احترام شاهزاده خانوم
        بانوی گرام
        عالی نگاه و نگرشی دارید و لطف
        ساغول 🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0