سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        جنگلِ عقاید

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ تير ۱۴۰۱ ۰۵:۴۸ شماره ثبت ۱۱۱۲۷۲
          بازدید : ۱۱۰   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        جنگلِ عقاید
         
        آن عقاید ،
        باد آمد آنرا با خودش برد
        باد شدید بود ،
        یا که سست بود آن عقاید ؟
        بی عقاید ،
        گرچه یکریز، تردد وعبور بود ،
        ولی درجامعه روح ها همه مُرد
        دیگر حتی ، امید مُرد
        اما دلقکی ، از این میانه ی سرد ،
        جان بدر برد
         
        به ریشِ همدگر، همه می خندیدند
        دیگر همه جا بی عقیده ، جنگل بود و جنگل
        به هم اُرد میدادند
        دیگر هیچ اندیشه ای محکم نبود
        اکثراً بی ریشه بود
        اکثرِ قریب به اتفاقِ آن اندیشه ها ،
        شکستنی بودند و تُرد
         
        شادابی ، با رفتنِ آنهمه عقاید ، رفت که رفت
        صبح و خروسخون و کار،
        تبدیل شد خیلی عادی ، به تنبلی و چُرت
         
        حتی سوپ خوردن طریقه اش عوض شد
        همه بی خیال شدند و همه یلخی
        می کشیدند سوپ و آششان را در کام ،
        با هُرت
         
        دیدم کودکی را ، که شراب می خورْد
        والدین اش خندیدند
        چند روزی بعد دولُپی ،
        ژانبونِ گوشتِ خوک را با ولع ، می خورْد
         
        درویشی را دیدم که با تبرزین و،
        پس ازآن عشقِ وزین ،
        دگر دُردی کشِ میخانه نبود
        با زد و بند ،
        شرابِ هفت ساله می ‌نوشید ، نه دُرد
         
        حتی دستار به سر، عبا به دوشی دیدم
        سوی بازار میرفت
        از مناره که مؤذن تکبیری گفت ،
        از نغمه ی زیبای اذان ، بدجوری  آزُرد
         
        حتی نوحه خوانی دیدم ، که " غم " راهش بود
        همواره او اشک و گریه اش ، به همراهش بود
        او که اشک اش دمِ مَشک اش بود ،
        درمیانِ شادی ها و جشن ، روحش افسُرد
         
        اینهمه افشره ها بود دمادم
        اما آن ابلیس گونه ، فقط انگورهای شانی را افشرد
         
        با چشم خودم در زندان ، بی گناهی دیدم
        اما اعدامیِ رسوا بود که با زد و بند ، جان بدر برد
         
        حتی یک زندانیِ ابد ،
        خواست با تغییرِچهره بگریزد
        فکرکرد آخر سخت است ، حیاتِ یک فراری
        قدری رشوه داد به قاضی ، به او عفو خورْد
         
        یکی دیدم که حلال ، درگلویش میمانْد
        اما هر حرامی بهرش ، راحت الحلقوم بود
        آب میشد در دهانش ، شاید او وجدان نداشت
        چون بدونِ دردِ وجدان ، همه را میداد قورت
         
        نوجوانی را به چشم دیدم ، سرهنگ بود
        یادم آمد قذافی ، درحدِ یه شاه بود ،
        ولی مدتها بود سرگرد
         
        شاهزاده ای دیدم که به جُرمِ همخونیِ با شاه ،
        به مُفلسی رسید
        ولی مُفلسی را دیدم ، که چنان غَرّه شده بود به خود
        کنون کم ندارد از لُرد
         
        یکی از بهرِ نفوذ ، به اندیشه ی خشک اش ،
        هیچ نمیشد رسوخ کرد ، چون pdf
        یکی بر نوشته ‌هایش دست میبردند مردم
        چونکه اندیشه ی باز و بی در و دروازه و پیکرش ،
        بود چون word     
         
        بهمن بیدقی 1401/3/28
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۹ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
        سلام بر غم!
        سلام بر غربت تو و بر تمام تنهایی ات،
        یا جواد الائمه! هر چند دست ما از آستان تو کوتاه است؛
        امّا دل بر ضریح دیر آشنای تو بسته ایم؛ تا با کرامت ازلی ات، گره گشای آرزومندی ما باشی.
        مولا جان! به صداقت اشک ها قسم، که نیازمندانِ آستان توایم؛ جرعه ای از دریای معرفت ما را بنوشان!
        سالگرد شهادت امام نهم حضرت جواد الأئمه را به تمامی شیعیان آن بزرگوار تسلیت می گوییم، خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۹ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۲۱
        با سلام وعرض ادب استاد بزرگوار
        شهادت امام جواد(ع) تسلیت باد
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۲۰
        والدین اش خندیدند
        چند روزی بعد دولُپی ،
        ژانبونِ گوشتِ خوک را با ولع ، می خورْد

        درویشی را دیدم که با تبرزین و،
        پس ازآن عشقِ وزین ،
        دگر دُردی کشِ میخانه نبود
        با زد و بند ،
        شرابِ هفت ساله می ‌نوشید ، نه دُرد


        درودها جناب بیدقی

        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۰۰
        با سلام وعرض ادب آقای خوشرو بزرگوار
        سپاس
        سلامت باشید و شاد
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۹ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۴۲
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمااستادبزرگوار
        دررا به روی شعرایت واکردی
        بساط شعر برپاکردی
        مرا با شعر احیاکردی
        مانند همیشه غوغاکردی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۹ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۲۴
        با سلام وعرض ادب استاد بزرگوار
        محبت دارید
        دریا دریا سپاسگزارم
        و از بداهه ی زیبایتان هم بسیار ممنونم
        لحظه لحظه هایتان پر از سلامتی و شادی و موفقیت و پرثمر، بمانند تابستان
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۳۴
        درود فراوان جناب بیدقی استاد فاضل وادیب هنرمند
        بسیار زیبا ودلنشین وقابل تامل
        قلمتان ماندگار
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۵۴
        با سلام وعرض ادب استاد بزرگوار
        محبت دارید
        دریا دریا سپاسگزارم
        لحظه لحظه هایتان پر از سلامتی و شادی و موفقیت و پرثمر، بمانند تابستان
        در پناه حق
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0