سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        قمارباخدا

        شعری از

        مهدي حسنلو

        از دفتر .... ؟ نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۴:۲۰ شماره ثبت ۱۰۹۹۷۲
          بازدید : ۱۹۳۳   |    نظرات : ۱۹۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدي حسنلو


        برف سنگینی می بارد، مانده اند
        مسافران، همان ابتدای جاده
        از پشت هزار پنجره
        نگاه می کنند همیشه از قلعه
        و قلعه بی خیال نشسته روی شانه ی کوه ها
         سرش گرم است میان ابرها و ستاره !
        سال هاست ندیدم بیدی به خواب این باد بیاید!
        ایوب! مجنون هم به گرد پایت نمی رسد
        تا کی به نام صبر، این شعر را سکوت میکنی!
        بیچاره منم که خود، پیراهن پاییز را
        روی کولم، رد می کنم از زمستان!
        «ها» می کنم گرم می کنم
        دوباره به تنش برگ می کنم
        شب را با دستهای خودم روی تخت می برم
        از آیات آسمانی ات ستاره می چینم
        برای گریه هایش
        با آیات شیطانی ات ماه را پایین می آورم
        برای خندهایش!
        پیغام فرستاده:
        (به ماه بگو دیگر تمام کند
        این جزر و مد لعنتی را!
        ما نه کشتی تفریحی داریم نه خانه ساحلی!
        اما لجم بگو اگر که گُر بگیرد
        تو را چون خائنی! میانه ی ساحل به آتش میآویزم!
        و دوستانت را که موج موج
        عازم طوافت اند به پایشان گودالی عمیق می بندم!)
        هر صبح خودم را راهی می کنم
        که روز را بیآورد به خانه!
        از کوه های دور که پشت درختان است
        و خیلی پیش آمده تا برگشتم شب بیدار شده!
        چه باید بکنم!
        نردبام را آرام.... میروم پشت بام
        تکه ای از آسمان را دزدکی! می آورم
         درون قفس میان پرنده ها قسمت می کنم
        لعنت به میله ها، وقتی که قفس را بافتند
        آزادی را به درها نیآموختند!
        چه کنم!
        با اینکه جوابی نیست 
        باز هم به همسایه ها سلام می دهم
        حتی حالشان را می پرسم!
        گفتن ندارد برای سگهای محل
        با دستهای خودم لقمه می گیرم!
        گاه پیش آمده روز را
        مانده ام پیش خانه، که احساس تنهایی نکند
        مثل امروز که شبیه دیگر روزهاست!
        گویا، بادِ مجنون بیدِ سکوت از دستش افتاده
        و دل شکسته اش، دوباره به تپش افتاده!
        زوزه کشان می وزند
        چون گله ی گرگی از هر پنجره
        و می درند گلوی هر باد را!
        اگر بجنبد به هر شاخه ی بید،شکوفه ی بارانی
        _ به هر کجای این قلعه ، نگاه که می کنی
        در هر پنجره ساعتی نعره می کشد:
        هیس! تاک! هیس! تاک! هیس! تاک!
        به ریزش بهمن نزدیک می شوید
        در هر کجای بهار که هستید بر گردید!
        ..... 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۷۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        مهدي حسنلو

        ،

        شاهین زراعتی رضایی

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        علی احمدی( امین)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        نیاز ناطق

        ،

        فرهاد احمدیان

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        سارا خوش روش

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        محمدکریمی (پویا)

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        شبنم حکیم هاشمی

        ،

        علی احمدی (حادثه)

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        فرشید نکونام(چویل)

        ،

        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        ،

        محمدکدخدایی(عرفان)

        ،

        هادی محمدی

        ،

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        سراب ش ن

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        مهدی سمیاری

        ،

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        حسن مصطفایی دهنوی

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)

        ،

        اکبرامرایی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        فرشید افکاری

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        بانوی آب و آینه

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        الناز حاجیان (مهربانی)

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        ناظری(سراب ش ن)

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        نیره صدری

        ،

        احسان باقرپور

        ،

        مجید خوش خلق سیما

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        رقیه غفاری

        ،

        الهام ابراهیمی

        ،

        راحیل م

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        حمید فیروزآباد

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۰
        عرض ادب خدمت جناب حسنلوی گرامی
        سپیدتان را خواندم و زیبا بود
        مجدد برای خواندن نقدها و تفسیرهای دوستان باز خواهم گشت
        موفق باشید 🌺🌺🙏
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۱
        سلام
        مهرداد نازنینم
        خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۰۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر معنی است
        مبین مشکلات جامعه
        دستمریزاد خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۹
        سلام
        استاد عزیز
        خیلی خوش آمدید
        و خوشحالم از حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۳۱
        درود بر شما مهدی خانِ عزیز.
        موفق و مؤید باشید .
        خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۳۸
        سلام
        محمد رضای عزیز
        جناب خوشرو
        خیلی خوش آمدی خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۱۸
        جناب خش رو
        مهندس عزیز دوست داشتم از نکته نظرات یاد بگیرم اون هم با ایجاز کامل نوشتی خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۱۷
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        شعرت زیبا بود بزرگوار ...
        به خدا نظری نبود اگر بود حتما می‌نوشتم.
        خندانک
        موفق باشید .

        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۴۲
        سلام مهدی جانم

        قطع به یقین تو را یکی از باسوادان سایت می‌دانم

        و قطعا اشتباه نمیکنم

        سپیدت زیبا بود ، پر بود از تعابیر و تصاویر و جفت و جورهای بکر

        اما چند نکته که قطعا می دانم هم با عجله ارسال کردی و هم تمرکز نداشتی چرا که همه ی این نکات را که عرض خواهم کرد
        می دانی

        🔵 برخی حشوها در شعرت وجود دارد به عنوان مثال یک نمونه عرض میکنم باقی را خودت اصلاح کن

        گفتن ندارد برای سگهای محل
        با دستهای خودم برای شان لقمه می گیرم
        بعد از حذف حشوها

        ⬇️

        ( برای سگ های محل لقمه می گیرم)

        🔵 شعرت آنقدر طویل است که گاهی انسجام عمودی را
        از دست میدهد و شبیه کلاژی سردرگم است شاخصه ی اصلی شعر موجز بودن آن است

        🔵 یکی از راه های یافتن گشتار هایی که به ژرف ساخت های یک اثر ادبی اعمال می شود تا ما با روساختی ادبی مواجه شویم پی گیری نحوه‌ی ویرایش آن هاست. شما در این اثر فقط توصیف کردید و آن قدر این توصیف در هم گره خورده که طمطراق خود را از دست داده است


        ایام عزت مستدام

        #سید_هادی_محمدی

        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۱۷
        سلام
        آقا هادی عزیزم
        ممنونم از حضورتان
        که برام واقعن ارزشمند
        و نظراتی که فرمودی در ابتدای پیامت
        همه از سر لطف و محبتت بوده وهست
        من هم شاگردی ام که از شما دوستان عزیز یادم می گیرم
        در مورد حشو سگهای محل فقط یه نکته این گفتن ندارد (به عامیانه اش پز دادن ندارد، اونهم خودم با همین دستام لقمه میگیرمیه جور خودش راوی بالاتر می بینه البته حتما نتونستم که این ضعف بچشم میاد).
        در مورد طولانی بودن کاملن حق باتو عزیزم البته نظر من هم همین.
        در مورد آخری فکر کنم کاملن درست فرمودید
        اونقدر این کار بعد ارسال ویرایش شد کلن اثر شکل درستش به نوعی اولیه اش از دست داد
        کا ملن میشد بهتر بشه
        انشاالله در کاری بعدی سعی ام میکنم
        تا انشالله مورد پسن واقع بشه

        برا مواردی که ذکر کردی بی نهایت ازت ممنونم
        تقدیم به شما رفیق دوست داشتنی خندانک

        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۲۳
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        بسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۴۹
        سلام
        استاد عزیز
        خیلی خوش آمدید
        ممنونم از لطفتان
        زیبا نگاه مهربان شماست
        بابت گل آرایی زیباتون هم تشکر میکنم خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۳۷
        سلام به همگی
        و مهدی جان حسنلو خندانک

        یچاره من!خودم پیراهن پاییز را 
         روی کولم، رد می کنم از زمستان! 
        «ها» می کنم گرم می کنم
         دوباره به تنش برگ  می کنم 

        تقابل پاییز و زمستان:
        بیچاره من یا بیچاره ما، این (من) میتواند نشانگر توده مردم باشد که باغ بی برگی یا برگریزان و دلمردگی را به امید رویش سبز بهار و تولدی دیگر تحمل میکنند... اما در این میان زمستان و سرمای استخوان سوزی قرار دارد که نیازمند گرماست.(عصر یخبندان) شاعرِ دلسوز برگهای ریخته را جمع میکند تا شاخه های خشک را از عریانی نجات دهد. به دوش کشیدن غمی که دل شاعر را به درد آورده، سنگین است. بشخصه وظیفه ی خود میداند تا برای نجات و رهایی مردم از این زمستان سرد کاری کند. تلنگر جالبی میزند و خود را مسئول پیراهن یا (درد مشترک) میداند...ای کاش همه ی ما اینگونه دغدغه مند رفتار کنیم.
        سالهاست ندیدم بیدی به خواب این باد بیاید (واج آرایی)
        مجنون و ایوب= بید مجنون و صبر، رابطه ی (عشق و صبوری) را نشان میدهد.
        زمستان و برف نماد فضای تاریک و دلهره‌ آور سیاسی و اجتماعی میتواند باشد. فضایی که شاعر سعی دارد آن را با قلم بیدارکننده‌ ی خود به بهار، فصل تجدید رنگ‌ِ زندگی، وصل کند.

        شب را با دستهای خودم روی تخت  می برم
        از  آیات آسمانی ات ستاره  می چینم
        برای گریه هایش
        با آیات شیطانی ات ماه را  پایین می آورم
        برای خندهایش! 
        پیغام فرستاده... :
        به ماه بگو دیگر تمامش  کند
        این جزر و مد لعنتی اش را! 
        ما نه کشتی تفریحی داریم نه خانه ساحلی ! 
        اما لجم بگو اگر که گُر بگیرد! 
        تو را چون خائنی در میانه ی میدان به دار می آویزم! 
        و دیگر دوستانت را که موج، موج، از دریاها
        عازم طوافت می شوند  به پایشان  گودالی عمیق می بندم!

        باز هم تقابل های دوگانه و ترکیب سازی:
        شب با سکوت و سیاهی بی‌ پایان و روز با روشنایی نور، صدا و حرکت، حیات و زندگی انسان را به دو بخش تقسیم کرده‌اند. هر آن چیزی که روز به نمایش میگذارد، در سیاهی شب پنهان شده و با رمز و راز همراه میگردد. شاعرِ مطالبه گر شب را به زیر کشیده و به تخت می آورد تا با کورسوی امید، روز و شبی که به یکدیگر پیوند خوردند را به حقیقت روشنایی برساند. (تقابل خنده و گریه و چیدن ستاره، ابهام خوبی دارد)
        آیات آسمانی= گریه
        آیات شیطانی= خنده
        میتوان گفت رئالیسم جادویی تاحدودی در این شعر نقش دارد. البته از جنبه ی تضاد و پارادوکس نیز قابل بحث میباشد که بماند.
        شب نماد ظلم و تاریکی و ماه مظهر فروغ و زیبایی در شب است و اگر نبود شبهای زمین بسیار تاریک و مخوف میشد. شب که کارش مشخص است اما تکلیف روز چیست! اصلا این روز کجاست؟! شاعر بدون آنکه اشاره کند مفهوم (گرگ و میش) و (امید و ناامیدی) را به ذهن من مخاطب میرساند.
        ای ماه تمامش کن، ما رفاه و آسایش نداریم و صبرمان
        سر آمده است. شاعر انعکاس تصویر ماه در دریا و بازی امواج را به مخاطب نشان میدهد.
        دوستانت، موج موج، از دریا، طواف (کنایه و ایهام)
        اگر کارد به استخوانم برسد از سر لج، روز و شب را به آتش میکشم. اعدام ماه میتواند پایان کار زمین باشد(سقوط در گودالی ژرف)
        نیروی گرانشی بین ماه و زمین در مدار باعث حرکت اقیانوس ها و ایجاد (جزر و مد) میشود. بالا آمدن سطح آب باعث کاهش سرعت چرخشی زمین شده و به عبارتی حرکت آن کندتر میشود و نیروی گریز از مرکزی بر ماه اعمال میگردد. پس برای جبران این تغییر، ماه شروع به چرخیدن در یک مدار بزرگتر میکند.
        (شاعر بسیار مفهومی و فلسفی رفتار کرده است.
        از زمستان و برف تا شب و ماه: من این را رمانتیسم سیاه سفید و رادیکالیسم ادبی میدانم)
        در نبود ماه جزر و مد اقیانوسها سه برابر شده و ارتفاعشان نیز تغییر میکند. خورشید هم بر روی جزر و مد تاثیر دارد اما اثر آن با ماه قابل مقایسه نیست. کشش گرانشی این قمر باعث برآمدگی آب در بخشهای استوایی زمین میشود اما اگر این نیروی کششی وجود نداشته باشد آب اقیانوسها به سمت قطبها رفته و یخهای قطب آب میشوند که این موضوع موجب برهم زدن تعادل دمایی زمین و (تغییرات شدید) آب و هوایی میشود.
        ناگفته نماند در میانه شعر قرینگی و موازنه معنایی قابل توجهی وجود دارد که مفهوم دور و نزدیک را میرساند.
        سمبولیسم و تنوع عناصر تصویرساز که اغلب حسی اند و با عناصر طبیعی ساخته شده بسیار خوب در دل شعر قرار گرفته اند. دغدغه ی اجتماعی و اعتراض، ناتورالیسم (طبیعت گرایی) و تخیل آزاد و سیالِ شاعر مشهود است. اما درکنار زیبایی‌ های خیال‌ انگیز این اثر، رعایت دو نکته میتوانست منجر به خلق اثری موفق‌تر شود. یک: رعایت ایجاز و حذف برخی از عناصر بیکار و حشویات در شعر. دو: توجه بیشتر به برخی از ظرایف تصویری شعر که اگر رعایت شود نشانگر نگاه بکر و دقیق و عمیق شاعر به محیط پیرامون است. در جاهایی حضور نابهنگام برخی کلمات که احتمالن شاعر فکر کرده به کیفیت ادبی متن می افزاید باعث ایجاد پارازیت در روال منطقی شعر شده است. اگر شاعر خود را در جایگاه مخاطب یا منتقد قرار دهد به راحتی متوجه اینگونه مسائل میشود و میتواند با کمی ویرایش، حذف و یا جایگزینی به هارمونی و سلامت زبان شعرش کمک کند.
        به عنوان مثال اگر این دو سطر را اینگونه مینوشتی خوانش بهتر و روانتری داشت:
        به ماه بگو تمام کند
        این جزر و مد لعنتی را... لعنتی اش را
        یا: تمامش کند... لعنتی را

        هر صبح خودم راهی جاده می شوم 
        برای آوردن روز به خانه! 
        (اصطلاح رزق و روزی آوردن، کسب و کار، تلاش انسان برای امرار معاش از صبح تا شب)
        از شهرهای دور که پشت کوه هاست
        و گاه پیش آمده تا برگردم شب آغاز شده! 
        چه باید بکنم؟ 
        نردبام را آرام می گیرم میروم پشت بام 
        راستی چرا نمی پرم؟ !  فقط  تکه ای از  آسمان  بی صدا  می کَنم
         و پایین می آورم درون خانه
         پرهای گنجشک  را با تکه ی رهایی آشنا می کنم
         و نگاه بی قرارش را هم با آبی 
         وقتی که میله ها بافتند قفس را     
         افسوس، آزادی را به درها نیآموختند!     
         
        وقتی اندیشه قدرت پرواز ندارد و روح و جسم آدمی اسیر است، درها قفل میمانند و کلیدها پنهان! به راستی آزادی در قفس که اسمش رهایی نیست... آفرین مهدی جان.
        (اندیشیدن فرایندی درونی و رمزی است که منجر به یک قلمرو شناختی میگردد و نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.
        آزادی اندیشه، نردبانی برای رسیدن به کمال است.
        آزادی یعنی: رهایی از قفسِ جبر و سپس پر گشودن در آسمان اختیار... البته بشرط آگاهی.
        شـاعر برای انتقال پیامهای شعر، با توجه به اندیشه و توانایی خود از واژگانی استفاده کرده که هم معنایی مفید و هم قدرت القا و تصویرسازی بـالایی دارند.)
        مثال: شب، گنجشک، رهایی، خانه، قفس و میله، آزادی و...

        زنان کودکیم هنوز که هنوز هست 
        چشمه را با ناله می برند 
        سطل سطل سر ظرفها و رخت ها  
        سطل سطل به اندیشه بیمار پدران بزرگم
        با گریه می برند.... 
        اندیشه بیمار پدران بزرگ(جهل و نادانی) که مشخص است و نیازی به توضیح ندارد. دلسوزی شاعر برای (جامعه زنان) و ظلمی که به آنان میرود نیز ارزشمند است و شاعر این معنا مفهوم را با (چشمه و ناله) و (سطل سطل گریه) مشخص میکند.
        قمار خدا با شیطان:
        نام شعر بسیار جالب است و رابطه ی خوبی با صبر ایوب دارد.
        بنظرم میتواند نشانگر صبر انسان یا از زاویه ای دیگر صبر همه ی ما باشد. وجدانن مردم نجیب و صبوری داریم!

        و اما در آخر:
        توجه به تنوع لحن و چندصدایی در شعر، همچنین ساختار و قواعد زبانی و رعایت ایجاز و پرهیز از اطناب میتواند به قدرت قلم و شاعرانگی هرچه بیشتر مهدی جان کمک کند. انصافن لایه های زیرین شعر بسیار تاویل پذیر است و کشف و شهود خوبی دارد.
        درباره ی قمار خدا بیشتر از اینها میشود حرف زد، به هرحال من فقط بخشهایی از شعر را با برداشت شخصی خود تحلیل و تفسیر کردم تا لذت کشف برای دیگر مخاطبان از دست نرود.
        مهدی جان عزیزم با شعرت ارتباط خوبی برقرار کردم
        قلمت سبز، موفق باشی خندانک 👍
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۲
        سلام
        امیر حسین عزیز
        بی نهایت ممنون میدونم چقدر کار وزحمت برده
        واقعا آفرین هر آنچه میشد را گفتی
        ٱنهم به این شیوایی و رسایی
        می آموزم ازت
        بودنت نعمتی ، ومن قدردان این دانش و وجود نازنینم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۴

        امیر جان انصافا نقد کردنت خیلی خوب خودش یه کلاس درسی
        واقعا دمت گرم داداش خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۷
        سلام رفیق مهدی خوش قلب خندانک خندانک
        اختیار داری داداش، لابلای این گرفتاری ها و روزمرگی ها وقت گذاشتن برای دوستان زحمت نیست و رحمت است.
        من ممنونم از تو که هستی در کنار ما و با قلم بیدار و دغدغه مندت چنین شعرهای پرمعنایی را به اشتراک میگذاری خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۲:۲۲
        لطف داری مهدی جان🙏
        از خوبان هستی خندانک
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۳۳
        درود امیرحسین جان
        نقد بسیار عالی و جامعی بود.
        یاد میگیریم از محضر نازنینت
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۳۱
        زنده باشی و سلامت علی جان ممنونم خندانک 🙏
        محمدکریمی (پویا)
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۰۲
        سلام مهدی جان دوست خوب ونازنیم سلام

        الوعده وفا
        قول داده بودم که باردیگر پای شعرت حاضرشوم وتحلیل شخصی خودم را ارائه بدهم
        اولین نکته ای که توجه ام راجلب کرد عنوان شعراست:قمارِخدا
        این عنوان حاکی از یک شعر کوبنده و شاید اعتراضی از وضع موجود دارد آن هم از دیگاهی جامع وکلی اعتراض از وضع موجود حیات و جهان و جهان بینی
        واما شعر
        من از بعد مضامین ومفاهیم شعر وارد میشوم و درصددم در حدتوانم لایه های پنهان شعررا ازدید خودم باز کنم
        قبل از آن باید جمله ای در خصوص نقدبیان کنم از دیگاه ادبیات جهانی نقد یعنی استخراج محسنات یک اثر ودر پایان معایب پس نقد لزوما به معنای بیان معایب نیست...
        این سپید ،قبل از هر چیز یک نجوای درونی است اول خود شاعر بعد تحریک وجدان مخاطب .شعری بیدار گرایانه که رسالت اصلی شاعررا نشان میدهد انسجام مضامین به خوبی تا آخر شعر رعایت شده است و در حقیقت دوستانی که معتقدند در شعر پراکنده گویی دیده اند مخالفم اگر این شعربادقت خوانده شود قطعا به این مو ضوع پی خواهند برد
        کلمات کلیدی شعر:
        خدا-ایوب-باد-قلعه

        شعر بایک مطلع غم انگیز شروع شده است برف کنایه از غم واندوه ،اندوه شاعر اندوه مردمان،وخدا از آن بالا شاهد وناظر است اما از پشت هزارتن پنجره قلعه ای در شانه کوهها که آن قلعه سرش با ابرها سرگرم است اینجا دیدگاه شاعر درباره تاثیر خدا در امور ی که همچنان سالها لاینحل مانده و روزبه روز بدتر میشود مگر تنها امید خدانیست؟البته شاید اشتباه میکنم ...
        شاعر در مقطع بعدی ،استعاره ایوب را به میان میاورد که در برخی جاهای شعر مترادف باد وبادسرگردان بیان شده است که به جذابیت شعر می افزاید ونیز نوع هنجارشکنی ادبی درج شده است :این باد است که دنبال بید مجنون میگردد که دربخشهای انتهایی شعر نقش این دو جابجا میشود:باد مجنون و بیدسکوت.
        درادامه ایوب کنایه از خود شاعراست که آمیزش بسیاراستادانه وزیبایی با باد مجنون به دست سحرآمیز شاعر با تصاویر پیراهن پاییز انجام شده و گذراززمستان .تکراری رنجور واجباری
        تناسب بین تصاویر به قدری محکم است که به هیچ وجه عمود شعربه هم نخورده است واین نکته بزرگترین مزیت اثرحاضراست و وسعت خیال شاعر:گذراز پاییز و زمستان وشب و چیدن ستاره ها از آیات آسمانی شب برای گریه ها و آوردن ماه از آیات شیطانی برای خنده ها البته نکته قابلدتوجه دیگر ضمایر غایب این شعرهست که هر مجعی که برایشان در نظر گرفته شود بیشتر لایه های عمقی شعر را آشکار میکند.

        در مقطعی دیگر از شعر دغه دغه های شاعر با نگاهی نقادانه به تصویر کشیده شده است در همینجا نیز انسجام تصاویر و مفاهیم به خوبی رعایت شده است که با استفهام های درونی شاعر همراه است آوردن تکه ای از آسمان برای تکه های پرهای گنجشک تا با تکه ای از رهایی آشنا شود در حقیقت این شاعر است که آرزوی آشنا شدن وآشنا کردن دیگران اعم از تمام پدیده های اطراف خود با آزادی را در سر می پروراندآما بلافاصله حقیقت قفس به یاد می آید وتا زمانی که میله ها قفس می بافند آسمان و پرواز و آزادی وگنجشک ،جز تکه هایی از پازل به هم ریخته نخواهد بود.
        بعداز این ناامیدی از ورود به مرزهای بیکران آزادی به اجبار شاعر به خاطرات کودکی برمیگردد آنجا نیز چیزی جز غم واندوه مادرانمان که با گریه از چشمه بر میگردند و ظلم سنت های خرافی پدرانمان روزنه امیدی مشاهده نمیشود شاعر همچنان فریادگر است و حاضر به فدا نمودن خود دراین رسالت متعالی خود است سلام بی جواب همسایه ها لقمه گرفتن برای سگهای محل همدردی با پنجره تنها در تمام طول روز .
        بند پایانی اوج شعراست بازگشت دوباره مفاهیم ایوب-باد مجنون-بید سکوت که همانطوری که در ابتدای تحلیل بیان کردم هر کدام از این مفاهیم درپایان شعر نقش خود را با دیگری عوض کرده است وتشبیه تمثیلی بسیارزیبا وبکر:تشبیه باد به گله ای از گرگها در مهی سپید یعنی همین شعر که از جنگل از میان شکوفه ها عبور میکند و خانه های اطراف رود را از جا میکند و آما قلعه پایانی شعر که تنها نقطه ضعف این شعراست که به نظر در وسط رود خانه دیده میشود که غیر ممکن به نظر میرسد و در پایان...
        بازگشت به ایوب و سوال از ماهیت ودلیل حضورش در این شعر همچنان مخاطب را در اندیشه و تفکر نگه میدارد....


        مهدی جان عزیز دلم عفوم کن این تنها گوشه ای از زیباییهای بی حد وحصر اثر بی نظیرت بود که با زبان الکنم توانستم درک کنم و از قلم بیان کنم قطعا حرفهای زیادی وجود دارد که زمان میطلبد و قلم متخصص.


        دوستت دارم رفیق خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۳۶
        محمد عزیز
        خیلی ممنونم آره خیلی دوست داشتم با نگاه تو و یکی دوتا از بچه های دیگه هم این شعر ببینم که شد ‌از همتون و از همه دوستان عزیز که خوندند ممنونم
        اینکه شاعر با تخیلش شعر می سازه هیچی شکی نیست و این که هر مخاطبی با داشته هاش و از همه مهمتر با قدرت تخیلش شعر
        می خونه و می فهمه باز به نظرم در این هم بحثی نیست
        برام خیلی خیلی جالب بود از دریچه ای به سمت شعر گشودی واقعا شوکه شدم چون اولین بار ازت نقدی می خونم ولی تنها این نمی تون دلیلش باشه
        نمی دونم چه جوری بگم
        ایوب در ابتدا و حتی انتها هم خود ایوب بود حداقل اینجور به نظر می رسید..
        ابتدا حضورش بخاطر صبوریش در نزد ما مسلمونا و بخاطر داستان زن و بچه اش و اسم شعر که در عهد عتیق و متون یهودی...
        اما
        نکته عجیبش اینکه استعاره از روای شعر یا خود شاعر میشه در بخش هایی برام خیلی جالب بود الان که دقت می کنم آره فکر کنم
        قلعه جدا از کار کرد اصلیش و جایگاهش هم مشخص برا کی!
        یه مثلث هم است با سه راس فکر کنم یه راس همون شهر و شهرک دو سمت رودخونه است که بالاش قلعه است یه راس هم ابر و آسمون و یه راس هم خود کوه یا از بعدی بهتر
        یه راس خالق یه راس دیگه مردم یه راس هم شیطان و تنها ایوب که میتونه با هر سه راس هم باشه هم نباشه هم صبوری کنه هم نکنه هم سوال کنه وجواب بخواد هم سکوت کن با اینکه میدونه جواب اشتباه شنیده چون به صلاحش
        البته اینا فقط در شعر مطرح میشه و هیچ ارتباطی با شخصیت‌ حضرت ایوب نداره.

        همه اینا هم درون ایوب یا بهتر درون شعر برا همین انتهای شعر می پرسه. بازم ممنونم محمد عزیز خیلی لطف کردی میدونم چقدر وقتت را گرفته خندانک
        ______________
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۴:۴۱
        درباره (قلعه) دژ یا رخ بنظرم از زاویه دیگه ای هم میشه گفت: نماد حکمرانی یا نشانه قدرته...قمار یا شطرنج خدا با شیطان
        که من بصورت کلی و خیلی مفهومی راجبش حرف زدم خندانک
        به هرحال هر قلعه ای اگر استحکام نداشته باشه و کارکرد خودشو از دست بده ناگزیر فتح میشه! البته ناگفته نماند (قلعه ظالمان) باید فتح بشه. وقتی که سرش به آسمون اون بالا بالاها گرمه و اهمیتی به پایینی های توی برف و یخبندان گیر کرده نمیده...خب همین میشه دیگه. (یادمون نره این دنیا کارما داره) البته توضیحاتت مشخص کرد که اصل داستان چیه...انصافن چندین تفسیر و برداشت میشه کرد افرین مهدی جان. قشنگی شعر به همینه که هرکس دیدگاه خودشو داشته باشه و برداشتها متفاوت باشه،تاویل پذیری در شعر خیلی مهمه. خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۴
        سلام مجدد امیر جان آره رخ خیلی قشنگ اشاره کردی
        الان نگاه می کنم سرش میان ابرها گرم...
        فدای تو داداش
        چه قلعه ها که فکر می کردند که عمرا فتح بشن
        یه مستند بود در مورد دیوار چین در اون می گفت این همه هزینه مالی جانی برا استحکاماتش کردن اگه به نگهباناشون یه کم هزینه می کردند متحمل شکست نمی شدند که با رشوه گرفتن دروازه ها را باز کردن و شکست خوردن ..... خندانک خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۱۷
        فدای تو مهدی عزیز خندانک
        واقعن شعرت خوب و چند لایه است
        عجب مستند جالبی بوده و چقدر درست👍موافقم
        موفق باشی و سلامت خندانک
        سیاوش آزاد
        جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۳۸
        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ بَارِئِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ بَاعِثِ الأنبِیَاءِ وَ المُرسَلینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا حَبیبِ إلَهِ العَالَمینَ أبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومینَ المُقَرَّبینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیَّهِ الله فِی الأرَضین فَااللَّعْنَهُ اللَّهِ ‏ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینَ آمینَ رَبَّ العَالَمینَ‏

        سلام علیکم
        اثری اگر با صیقل خیال توانسته باشد مرآت شود آنگاه قاعدتا باید توانست عکس مهرویان بستان خدا را اندرو افکند و در این آینه آن جمال را نظاره گر بود و تجربه این کمترین حلاوت فزون تری درین سلوک یابد تامل کنیم در این اثر چه توان یافت یا برو بافت

        برف سنگینی می بارد، مانده اند
        در شروع فضا را سنگین جلوه گر کند لغت ابتدایی اثر گاه سخن ها در خویش نهفته است برف فضای زمستانانه اخوانانه را در همین قدم اول هویدا کند مانده اند حسب سطربندی در سطر بعد بایست می آمد لیک در سطر اول آید تا هم وجود برف بر زمین را نشان دهد و هم تعلیقی پدید آورد که چه مانده است در ادب عرب تقدم بعضا نشانگر تاکید است درینجا تاخر تاکید را نشان دهد تاکید بر ماندگی
        دو فعل یک مفرد و دیگر جمع و استناد او به واحد و یا واحد پس از بارش به کثرت رسد

        مسافران، همان ابتدای جاده
        درینجا تاملی در شطرنج که حسب فرمایش استاد فردوسی قدوسی از دیار هند است و هند دیار وحدت و نیز کثرت است داشته باشیم
        شاه پس از آنکه جمیع رعایای مابین خویش و قلعه را از ردیف واحد به سوی ردیف های بعد که بوی کثرت دارند و منجر به تزاحم می گردند راند حال خویش به قلعه می رود و این مهم از دو سو ممکنست سمت بی فرزین و سمتی که با فرزین و بگو خلیفه (و نکته اینست که خلیفه در معیت شاه وجود دارد) اگر فرزین را پیش رانده باشد خود برای قلعه رفتن گام های فزونتری برمی دارد مسافران گرچه از شاه دور شده اند لیک هویت تعلقی شان همچنان برقرار است و میبینیم که بقای آنها به بقای شاه وابسته است و تمام مهره ها قابل حذف اند و شاه ولو در حالت مات و تو بگو غلبه اسمی بر اسمی دیگر همچنان پابرجاست و فقط در حالت مات از حرکت می ایستد و به سکون می افتد
        حسب وحدت مسافران و شاه به جای شاه تعبیر مسافران آمده و در استتار مطلق تا انتهای اثر شاه باقی می ماند

        از پشت هزار پنجره
        نگاه می کنند همیشه از قلعه
        هزار پنجره و یک قلعه کثرات همیشه از دریچه وحدت می نگرند

        و قلعه بی خیال نشسته روی شانه ی کوه ها
        روی شانه کوه نفرمودند ،کوه ها، استیلای وحدت بر کثرت
        حال شاه در قلعه نشسته خود قلعه است

        سرش گرم است میان ابرها و ستاره !
        پا روی کوه است که سرد است ولی سر چون میان ابرها و ستاره است گرم است سرد و گرم دو صفت متضاد که وحدت یابند در واحد هرچه میل کند به سوی خاک سرد و هر چه به طرف اعلی گرم
        درینجا ابرها که کثیر است آمده ولی ستارگان نیامده چرا ستاره؟
        سخن از ابر شد مطلبی را علی ما نقل بیاوریم
        روی فی حدیث أبی رزین العقیلی بروایة حمّاد بن سلمة، أنّه سأله صلی الله علیه و آله أین کان ربّنا قبل خلق السماوات و الأرض؟ فقال صلی الله علیه و آله: کان فی عماء؛ ما فوقه هواء و ما تحته هواء؛
        در حدیث ابی رزین عقیلی که حمّاد بن سلمه آن را نقل کرده، آمده است که از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: پروردگار ما پیش از آفرینش آسمان ها و زمین در کجا بود؟ حضرت فرمود: در عماء؛ نه فراتر از آن هوایی بود و نه در زیر آن.
        واژۀ «عماء» در لغت به معنای ابر باران زا یا ابر مرتفع است.

        سال هاست ندیدم بیدی به خواب این باد بیاید!
        واج آرایی با ب، ا، د و بگو باد
        باد که نماد حرکت است چنان در سکون خویش مستغرق است که حتی در خواب نیز در اندیشه لرزاندن بید نیست

        ایوب! مجنون هم به گرد پایت نمی رسد
        به گرد پا نرسیدن اشاره دارد به شتاب ولی صبر اشاره دارد به سکون
        به گرد پا نرسیدن در صبر
        حرکت باد امری بیرونی است ولی صبر امری درونی است

        تا کی به نام صبر، این شعر را سکوت میکنی!
        این شعر اگر اشاره به همین شعر قمار خدا داشته باشد که گفته شده است و اگر سکوت بود که ما چیزی نمی خواندیم

        بیچاره منم که خود، پیراهن پاییز را
        روی کولم، رد می کنم از زمستان!
        «ها» می کنم گرم می کنم
        دوباره به تنش برگ می کنم
        جان بخشی و احیاء پاییز
        پاییز خود میل به موت دارد ولی میل او سوی فنا و میل ما سوی بقا
        اگر از زمستان عبور کند که بهار می شود ولی او پاییز است در جایگاه بهار حال پاییز و بهار یکی است بهار رویش است و پاییز ریزش وحدت رویش و ریزش

        شب را با دستهای خودم روی تخت می برم
        از آیات آسمانی ات ستاره می چینم
        نمی دانم درین جا به جای آسمانی می توان رحمانی نهاد؟ آسمانی تناسب با ستاره دارد ولی رحمانی از لحاظ لفظ و معنا تناسب بیشتری با شیطانی دارد

        برای گریه هایش
        با آیات شیطانی ات ماه را پایین می آورم
        برای خندهایش!
        تضاد گریه و خنده

        پیغام فرستاده:
        (به ماه بگو دیگر تمام کند
        این جزر و مد لعنتی را!
        تضاد جزر با مد

        ما نه کشتی تفریحی داریم نه خانه ساحلی!
        کشتی تفریحی حرکت خانه ساحلی سکون

        اما لجم بگو اگر که گُر بگیرد
        واج آرایی گ ، ر یعنی گر

        تو را چون خائنی! میانه ی ساحل به آتش میآویزم!
        تضاد آب و آتش

        و دوستانت را که موج موج
        عازم طوافت اند به پایشان گودالی عمیق می بندم!)
        نسبت موج دریا با موج موج
        حرکت را به سکون می کشانم
        درینجا الفاظ قدری خشن می شود که در تقابل با آرامش بعض قسمت های دیگر اثر است

        هر صبح خودم را راهی می کنم
        که روز را بیآورد به خانه!
        روز خود به خود می آید از سویی اگر صبح شده پس روزست و نیز هر روز صبح را شنیده ایم ولی روز درینجا نیست
        \\"خودم را\\" فاعل و مفعول گرچه یکی است ولی ثنویتی بین آنها قائل شده است و میبینیم فعل در سطر اول متکلم وحده است و در سطر دوم غایب مفرد

        از کوه های دور که پشت درختان است
        از اینجا احساس میشود خورشید همان روز است آیا مقصود از آن ستاره مفرد اثر همین خورشید است؟ خورشید در سکون است ولی روز و شب که حاصل از اوست در حرکت از سویی در واقع خورشید ثابت (البته کار به حرکت کلی همه ستارگان ندارم در نسبت به زمین ثابت گفتم) ولی در منظر ما در حرکت است و عزیزی دیدم که قائل به جمع بین خورشید محوری و زمین محوری بود ثبات خورشید حاکی از مرکز بودن حق و حرکت خورشید حاکی از محیط بودن او
        تناقض دیگر پنهان شدن کوه در پشت درختان است بزرگی و کوچکی گویا از حیز انتفاع افتاده اند

        و خیلی پیش آمده تا برگشتم شب بیدار شده!
        اگر روزی در کار نیست و شب است پس شب در سراسر شبانه روز بیدار است تعبیر بیداری شب در حالیکه شب موقع خواب است نیک تعبیری است

        چه باید بکنم!
        از اینجا به بعد داستان سرقت روز شروع میشود
        ولی سیاوش چون خفاش است روزها خاموش است

        نردبام را آرام.... میروم پشت بام
        تکه ای از آسمان را دزدکی! می آورم
        درون قفس میان پرنده ها قسمت می کنم
        لعنت به میله ها، وقتی که قفس را بافتند
        آزادی را به درها نیآموختند!
        چه کنم!
        با اینکه جوابی نیست
        باز هم به همسایه ها سلام می دهم
        حتی حالشان را می پرسم!
        گفتن ندارد برای سگهای محل
        با دستهای خودم لقمه می گیرم!
        گاه پیش آمده روز را
        مانده ام پیش خانه، که احساس تنهایی نکند
        مثل امروز که شبیه دیگر روزهاست!

        گویا، بادِ مجنون بیدِ سکوت از دستش افتاده
        و دل شکسته اش، دوباره به تپش افتاده!
        زوزه کشان می وزند
        چون گله ی گرگی از هر پنجره
        و می درند گلوی هر باد را!
        اگر بجنبد به هر شاخه ی بید،شکوفه ی بارانی
        فضای روز در تضاد با شب است مقایسه شود باد بید در خواب نبین و این باد وحشی

        _ به هر کجای این قلعه ، نگاه که می کنی
        در هر پنجره ساعتی نعره می کشد:
        در فضای روز نیز سخن از زوزه، گرگ نعره کلماتی خشن به راستی چرا؟

        هیس! تاک! هیس! تاک! هیس! تاک!
        یکی از زیباترین فراز ها ادغام سخن و سکوت با حرکت و سکون

        به ریزش بهمن نزدیک می شوید
        بهمن سرازیری سردی از اعلی به اسفل است

        در هر کجای بهار که هستید بر گردید!
        حال سخن از بازگشت مسافران است که دیگر درینجا خود لفظ مسافر به استتار رفته است
        بازگشت از بهار به زمستان چرا؟ آیا این بهار همان پاییز در لباس بهار رفته نیست ؟ بهار خیالی و وقتی سخن از برگشت است آیا مقصود رفتن از پاییز به زمستان نیست؟

        در اثر نه سخن از پیاده رفت و نه سخن از شاه شطرنج عرصه سکون و حرکت شب و روز مرگ و زندگی و گر چه در بیرون سکوت است ولی در درون غوغاست و نیز وحدت و کثرت
        تمام مهره در شاه وحدت یابند و گر چه در ظاهر با دو سپاه سپید و سیاه روبرو هستیم ولی این همگی مهره های یک شطرنج هستند و تمام حرکت ها بر صفحه ای ساکن برقرار است و آن شاه حقیقی شطرنج که جمیع مهره ها و صفحه است و نیست در مکمن غیب است و نامی ازو نیست
        و ما در این مطالب که نگاشتیم در عرصه شطرنج قماری با خدا کردیم و رفتیم

        .....

        سیاوش آزاد
        بهار یک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۵۹
        سلام
        استاد آزاد
        سیاوش عزیز
        بی نهایت ممنونم از کلمه به کلمه نقدت آموختم بردار
        واقعن ممنونم نگاه و تحلیل متفاوت وجامعی بود
        از وقتت زدی ونوشتی برام خیلی ارزشمند هست
        بازم ممنون
        و تقدیم به شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۲۳
        متشکر زنده باشید
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود جناب حسنلو عزیز خندانک
        زیبا و پرمغز برای توده مردم خندانک
        و این بند برایم جالب تر بود:
        _در هیچ کجای اریبهشت قاعدتن ننوشته :هشدار خطر ریزش به بهمن نزدیک می شوید! خندانک
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۰۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۳
        🌹🌹🌹🌹💐💐
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۶
        سلام جناب زراعتی
        ممنون از حضورتان و لطفتون
        چرا جالب برا توده مردم
        اتفاقا حرفم به همه مردم بود
        اگه ورود می کردید حتما یه حرفهایی بود که بشه راجبش صحبت کرد
        تقدیم نگاه مهربونت خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۳۵
        درود مجدد خندانک
        فکر کنم تعبیر «توده مردم» که به کار بردم کامل برداشت نشد.
        منظور این است که مطالب شما فقط برای تعداد کمی از افراد در محفل دوستان نوشته نشده است بلکه همه ایرانیان از اقشار مختلف می توانند با آن ارتباط بگیرند و فهمش کنند.
        من وجود این خصیصه در اشعار یک شاعر (و یک روشنفکر مصلح) را نشانگر توانمندی آن شاعر می دانم. خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۳۷
        سلام جناب رضایی
        ممنون از لطفتان
        همه اینا بر می گرده به سبک قلم نویسنده اش
        خیلی آگاهانه نیست فرمایش شما متین
        اتفاقا من دقیق فهمیدم کدوم بخش از شعر مدنظر شماست
        البته من بشخصه خواص عوام اعتقادی ندارم
        مسئله روشن فکر هم داستانش مشخص من که نه ولی کاش روشن فکرهای جامعه حواسشون بیشتر به جامعه باشه
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی احمدی( امین)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۳
        وقتی که میله ها بافتند قفس را
        افسوس، آزادی را به درها نیآموختند!

        سلام بر جناب حسنلوی عزیز
        چقدر تصویر داشت این شعر! بید، مجنون و باد از جمله مفاهیم مرتبطی بودند که به زیبایی بوم شعر رو نقاشی می‌کردند.
        لذت بردم از سپید زیباتون خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۰
        سلام
        علی جان
        راستش بعد ارسال اگه اشتباه نکنم بیست بار ویرایش کردم
        بازم جای کار داری یه جاهایی از شعر بیرون زده
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۲
        🌹🌹🌹🌹💐💐
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        شیما جریده
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۵۴
        درود ها جناب حسنلوی عزیز
        چقدر خوب بود این سپید
        چه تعابیر بکری بکار بردید
        خودِ شعر لبریز شده از تفکر و زیبایی
        نظرات شعرتان ،حتما خواندنی خواهند بود 🤍🤍👏👏
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
        سلام بانوی مهربان ودوست داشتنی
        خیلی خوش آمدید
        امیدوارم همانگونه باشه که فرمودید
        حتما اگه استقبال بشه خوشحال میشم
        ولی معمول ورود نمی کنند به همچین شعر هایی
        خوندن شما کلی بهم انرژی میده
        تقدیم به شما عزیزم خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۲
        🌹🌹🌹🌹💐💐
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۵۸
        سلام مهدی جان جای سپید های خوب در سایت خالیه خوبه که بازم نوشتی زیباست خیلی دوست دارم بیشتر از شعرت بگم خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۱۶
        سلام
        مازیار عزیزم
        خیلی خوش آمدی
        حتما وقت کردی بنویسم خیلی دوست دارم نظرت بدونم. منتظرم
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۲
        🌹🌹🌹🌹💐💐
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۱
        درود و احترام استاد حسنلو
        زیبا قلم زدید برادر
        از خواندش لذت بردم
        زنده باشیدو شاد
        🌹🌹🌹🌹🌹
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۲۷
        سلام
        جناب سلیمی
        خیلی خوش آمدید
        برادرم
        شما لطف دارید
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        جناب حسنلو
        از ایات اسمانی ات
        با ایات شیطانی ات
        ایات شیطانی چیست
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۲۹
        سلام مجدد
        اگه اجازه بدی این قسمت از شعر بزاریم اگه قسمتم شد
        چند روز دیگه راجبش بحث کنیم
        البته شما می تونید نظرات و برداشت
        کامل هر آنچه نیاز دریغ نکن و بنویس
        حتما برام راهگشاست خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۲
        عرض ارادت جناب حسنلو
        معذرت اگر جسارتی کردم من
        حقیقتا دوست داشتم از این جمله منظورتان را درک کنم
        چون واقعا ندانستم
        وگرنه نوشته شما بسیار زیبا و عالیست
        🌹🌹🌹🌹🌹
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۴۸
        سلام
        روح الله عزیزم این جا
        صفحه تو این چه حرفی حتما برات می نویسم
        نوشته من که واقعا تعریفی نداره این نگاه زیبا نگر شماست که زیبا میبینه توضیح حتما میدم
        خوب آیات شیطانی
        و آیات آسمانی اگه خواستی برات بازش میکنم ونظرم راجب بهش میگم و خوشحالم میشم نظر خودتم بدونم خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا خوش روش
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
        درود و عرض احترام جناب حسنلو
        سپید زیبایتان را بسیار دوست داشتم و واقعا از خواندنش لذت بردم،پاینده و ماندگار باشید خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
        سلام
        بانو خوش روش
        ممنونم از حضورتان
        شما محبت دارید ممنون که مورد توجهتون بود
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
        درود مهدی جان برادر عزیزم
        قلمت سبز موفق باشی خندانک خندانک
        برمیگردم و چندخطی مینویسم
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۴۱
        سلام امیر حسین عزیز
        خیلی خوش آمدید
        وخوشحالم کردید
        و خوشحال‌تر که فرمودید
        براش بنویسید و می دونید این برام عزیز و منتظرم
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۲۲
        درود بر شما جناب حسنلو ارجمند
        بسیار عالی و ناب بود
        بیشتر از آثار دیگرتان دوست داشتم
        از خواندنش لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۳۸
        سلام
        خانم کاسیانی
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان
        و اینکه مورد توجه بوده براتون
        واقعا خوشحال شدم
        تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۳

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
        درود واحترام مهدی جان
        شاعر سپیدهای چند لایه
        شعرزیبایت را چندبار خواندم واز قلم زیبانویست آموختم
        سپاس رفیق نازنین خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۵
        سلامذ
        محمد عزیزم
        خیلی دوست دارم نظرت راحت‌تر حست
        نسبت به شعر برام بگی
        واسم مهم نقدش کن هر قدر هم منفی باشه مطمئن باشم ازت استقبال می کنم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۲

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۴
        سلام خدمت شما بزرگوار
        واقعا تصویرسازی بسیار فوق العاده ای داشت
        بسیار عالی بود 🌺🌺
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۷
        سلام
        جناب پور صالحی
        واقعا خوشحال شدم از آشناییت

        خیلی خوش آمدی
        و ممنون از لطفتان دوست بزرگ وارم
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۲
        🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
        عزیزم خودت گلی تو
        ممنون برا گل بارون
        به نظرت دنیاهامون چقدر شبیه یا دور از هم
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۲
        سلام و احترام جناب حسنلوی ادیب
        زیبا بود
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۰۳
        سلام
        مسعود عزیز خیلی خوش آمدی
        ولی از نوشته کوتاه مشخص خیلی
        با اندیشه ای که پشت شعر
        کلا زاویه داری ولی چه خوب بود از یه جایی
        به دور از رَسوم رایج نظرات هم بشنویم
        البته بیشتر شوخی بود
        همیشه توقع نوشتن زیاد داشتن هم خوب نیست شاید مثال مسعود جان یا هر دوستی مار گرفتاری داشته باشند و با همه اینا
        همین که نوشتی برام دنیایی ارزش داره
        باور کن نمی نوشتی هم همین بود آقا دوستت دارم دنبال دلیل نباش گشتم نبود نگرد نیست خندانک
        تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۱۲
        سلام مجدد مهدی جان عزیز
        نه ،بخاطر مساله پیش امده و لطف دوستی بود که بنده را متهم به پرگویی کرد،
        لذا برمیگردم به همان روال سابق و فقط کوتاه میگویم و بیشتر لذت می برم
        چند روز پیش هم شعرت را برای استاد و برادرم خواندم
        تحسینتان کرد و حتی جویای نامتان بود
        مرا ببخشید دوست عزیز
        برقرار باشید

        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۳
        مسعود جان
        بخدا خیلی خوشحال شدم جدی برادر و دوستش... واقعن خوشحالم کردی
        اتفاقن آره با مسائل پیش آمده بهت حق میده اما اینجا صفحه خودت اونی هم که شما را با این دانشت که من یکی واقعن استفاده میبرم... بی انصافی کرده نا مردی
        به دل نگیر خیلی آقای ممنونم ازت خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۴۹
        جناب ازادبخت عزیز حالا چون یکی کم لطفی کردند نسبت شما گناه ما چی بوده که از دانش و اگاهی شما بی نصیب شویم
        انسانهای اگاه و شایسته وظایفی دارند در قبال دیگران
        عین گناع است اگر اینگونه رفتار کنید استاد ازاد بخت
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۴:۲۲
        خندانک
        شبنم حکیم هاشمی
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۳۶
        چه چالب و زیبا خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۶
        سلام بانو هاشمی
        زیبا نگاه مهربان شماست بی اغراق
        ممنونم از تون که تشریف آوردید برا خوندن..
        تقدیم بشما خواهر مهربانم خندانک
        ارسال پاسخ
        شبنم حکیم هاشمی
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۳۶
        چه جالب و زیبا... خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۶
        سلام بانو هاشمی
        زیبا نگاه مهربان شماست بی اغراق
        ممنونم از تون که تشریف آوردید برا خوندن..
        تقدیم بشما خواهر مهربانم خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی (حادثه)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۳۷
        احسنت استاد و دوست عزیزم جدا زیبا بود زیباااا خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۸
        سلام
        علی جان خیلی خوشحال شدم
        اینکه دوباره می بینمت
        ممنونم از لطفتان
        زیبا نگاه مهربان تو عزیزم ❤️
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۳۷
        توی این بازار ؟
        سبزه میدان و بازار صراف ها یا کم دارند یا خالی است آقا !
        سکه کمیاب شده
        در خرانه ی سپیدت ، شمش ها ردیف چیده ای جناب حسنلوی گرامی خندانک خندانک
        درودها خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۰۱
        سلام
        جناب رافعی.
        خیلی خوش آمدید
        بردار گلم شما لطف دارید
        ممنونم از لطفتان
        در پناه حق خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید نکونام(چویل)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۳۸
        چگونه از درخت وخاطره 

         چگونه از خانه و خنده‌  بگویم

        وقتی کسی به خانه.... اصلن خانه نیست!  

        زیبا و گویا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۰۲
        سلام. جناب نکونام
        خیلی خوش آمدید

        امیدوارم به زودی این خانه
        به صاحبانش برگرده
        تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکدخدایی(عرفان)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۳۱
        با سلام گرامی دوست عزیزم
        بلند معنا سروده ای خواندیم زیبا
        قلمتان همواره پر بار و مستدام باد
        بامید استمرار تعامل بیشتر
        زیبا بمانید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۲۸
        سلام
        جناب کدخدایی خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان و
        لطفتان
        حقیر هم متقابلن خوشحال میشوم از تعامل بیشتر خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۵۸
        سلام مهدی جان در مورد ‌شعر میخواستم مطلبی بنویسم و آماده هم کرده بودم اما هر چه گشتم شعرت را پیدا نکردم گویا رفته بود برای ویرایش و شعر جدید کمی تغییر فرمت داده شده و بهتر شده خوش ساخت تر هست و چقدر کلماتت را دوست دارم تعابیر و تشبیهات و استعاره ها عالی و زیباست و امیر حسین و هادی هم نظراتشان جالب بود و حرف بیشتری نمی‌ماند جز اینکه بگویم از بودنت خوشحالم خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۷
        سلام مازیار عزیزم
        عذر خواهی می کنم عجله های بی موردم مجبور به ویرایش دوباره ام کرد
        یه 24 ساعت طول کشید دوباره بالا بیاد
        در مورد کار ممنونم نظر لطفتان هست
        بله هادی امیر حسین زحمت کشیدن و دوباره تشکر می کنم ازشون
        و از شما هم واقعا ممنونم کلی زحمت نوشتن کشیتید حیف شده واقعا شرمنده ام
        انشالله کارهای بعدیت بعدیم
        بازم ممنونم مازیار عزیزم
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۲۱
        سلام مجدد داداش گلم به روی چشم افتخاری است حاضرشدن پای آثار خاص وبکر شماعزیز در حد وسعم در روزهای آتی نظر خودم راخواهم نوشت البته نمیشود نقدنامید خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۹
        سلام محمد عزیزم
        چرا من هم مثل خودت برداشته‌ام
        از شعر میارم پای کار. جدا از این
        دوشت دارم نظر خود تورا بدونم
        حالا اینم نشد کارهای بعدی. فدای تو خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۹
        سلام و احترام مجدد مهدی جان حسنلو
        مطالعه چه بر سر شعر می آورد؟
        اگر بگویم مهدی جان برای این شعر در زمان سرایش ۵ دقیقه هم وقت صرف نکرده اند شاید باعث تعجب شود
        اما
        بنظر حقیر اگر مهدی کاغذ و قلمی در جیبشان نداشت نمیتوانست این شعر را بسراید ،مساله ای است که شاید خود به آن واقف باشد
        اما مگر می شود شعری با این انسجام و مفهوم واژه ها ،سرشار از تصویر بدین گونه طولانی سروده شود
        پاسخ تمام این ابهامات و نظریه ها بر می گردد به مطالعه
        ،مطالعه هایی که در طول سالها تلاش باعث ایجاد یک (کتابخانه ) در ذهن شاعر شده است ،
        تنها کار مهدی جان همراه شدن با ترکیب های و مفهوم این شعر بوده است (چرا که خود واژه ها شروع به حرکت نموده اند و شاعر نیز با آن ها همگام شده است.
        بنابر این اگر مهدی جان بپرسند مفهومتان از شعر چیست شاید پاسخی سطحی و برداشتی شخصی ارائه نمایند ،اما اگر فرصت دهند به مخاطبان میتوانند برداشت های جالب و متفاوتی داشته باشند ،ایجاد چند مفهومی در شعر استعدادی است که در مهدی شکوفا شده است.
        و نیز ادامه دادن این روش و سیاق باعث می شود کتابخانه مهدی نماد،ترکیب و تصاویر بکری خلق و تعریف کند
        پ ن: اگر استعدادی ذاتی نیز باشد با تمرین و ممارست شکوفا می شود ،این تمرین در ادبیات چیزی نیست جز مطالعه
        البته اشعاری که بدین گونه سروده می شوند دارای ایراداتی نیز هست و شاید ویرایش آن برای خود شاعر سخت و حوصله بر باشد ،چون او همراه با واژه ها حرکت کرده است.
        با تقدیم احترام
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
        سلام
        مسعود عزیز جناب آزاد بخت
        جوانتر که بود نمیدونم کجا خوندم ولی از یه بزرگواری بوده که تو ذهنم مونده
        اگه می خواهید شعر بگید وشاعر خوبی باشید بخونید تا می تونید در هر زمینه ای
        اتفاقا با خوندنم متوجه علاقه و حرص و ولع سیری ناپذیرم به خوندن شدم...
        اما مسله ای که عجیب بود برام حدستون بود
        در مورد نوشتن. آره حق باشماست اکثر شعرهام
        شاید در همین زمان ده یا 15 دقیقه یا
        همون زمان که فرمودید البته کارهام که خوب از نظر خودم همین تایم میشه.
        .....
        و نکته آخرم در تایید صحبت‌های شما
        ویرایش چند باره است به نوعی بی‌رحمانه اگه بشه یا بتونیم نتیجه کار را فوق العاده می کنه
        ممنون هستم مسعود عزیز در این سر شلوغی گرفتاری برام نوشتی برام دنیایی ارزش دار
        برادر خوبم خندانک شبت بخیر باشه
        همیشه ایام به شادی و سلامتی خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۳۳
        درود استاد ازادبخت
        این نگرش را بسیار پسندیدم 🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۰۹
        سلام جناب حسنلوی عزیز
        خواندم و لذت بردم و اموختم در صفحه مبارکتان
        زیبا و مورد پسند بود به به
        زنده و سلامت باشید خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۳۰
        سلام
        آقا رضا ی عزیزم
        خیلی خوش آمدید
        ممنونم از لطفتان
        در پناه حق خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۲
        صد سلام مهدی جان حسنلو
        برگشتم، چندباره خوندم و هنوز فرصت نکردم نقد امیرحسین جان رو بخونم اما:
        الان درک کردم این سپید چقدر زیباست. واقعا لذت بردم از قدرت قلمتون.
        برداشت اولیه‌ی من خیلی سطحی و ارزان بود.
        درود، باز هم این سپید زیبا رو میخونم
        خندانک خندانک
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۰۱
        هر چند متوجه نشدم منظور از قلعه چیه و نماد چه چیزی هست
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۴۵
        سلام
        علی جان برادر گلم خیلی خوشحالم. که دوباره آمدی وخواندنی
        بعد از نقد امیر متوجه یه بعد دوم یا سوم شعر شدی یا قبلش خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        علی بنظرم
        همانطور که برا سرودن
        شاعر احتیاج به تخیل داره
        خیلی زیاد
        مخاطب هم با یه تخیل نیاز داره دوست داشتی یه بحثی می کنم خندانک
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۲۳
        متوجه‌ام که قلعه نقش اساسی در شعر دارد:

        "و نگاه می کند کسی همیشه از آن بالا
        از پشت هزاران پنجره ی قلعه
        که نشسته روی شانه ی کوه ها
        و سرش گرم است همیشه میان ابرها! "
        ...
        "گویا، بادِ مجنون بیدِ سکوت از دست افتاده و
        دلش شکسته! زوزه کشان می وزد
        چون گله ی گرگی در مَهی سپید
        که گلو می درند از شکوفه های فربه ی جنگل
        آوار می کنند شهر را
        و خانه های دو سمت رود را که قلعه را به آغوش دارند"
        ...
        " دلیل حضورت در این شعر چیست ایوب؟
        صبوری بس است جان زنان و کودکان بی گناهت!
        تو که میدانی این قلعه از آن کیست، به نام کیست
        چرا نمی گویی؟ "

        واژه‌ی قلعه به طرز زیبایی در ابتدا، میانه و انتهای اثر تکرار شده. این باعث شده تا تاثیرگذاری مهمی داشته باشد و به مخاطب بفهماند که سری در این توالی نهفته است.
        در ابتدا، اشاره شده که قلعه در آسمانهاست. با توجه به این نکته و اینکه ایوب پیامبر هم از دیگر کاراکترهای شعر است، به نظرم قلعه اشاره به عرش خدا دارد و منظور از کسی که پشت پنجره‌ی قلعه ایستاده،
        خداست.
        هر چند یک چیزی مبهم باقی می‌ماند: چرا قلعه؟ قلعه و مترادف‌هایش( دژ، بارو و...) حالت دفاعی دارند و بحثشان از مسند و کاخ جداست. خدا چرا باید در قلعه باشد؟ از چه چیزی دفاع میکند؟
        بند سوم هم به خدا و عرش اشاره دارد:
        صبوری بس است...
        یعنی فرمانبرداری و صبر در برابر خواسته‌های خدا بس است. منظور شاید این باشد که حضرت ایوب باید راه دیگری را در پیش بگیرد و خانواده‌اش را قربانی نکند. اصلا اسم شعر "قمار خدا" به همین موضوع دوراهی حضرت ایوب اشاره دارد: که صبر کند، قربانی کند یا خیر.
        هر چند باز هم ماجرا برایم روشن نیست. اینکه حضرت ایوب بداند قلعه کجاست و از آن کیست چه فرقی به حالش دارد و اگر عرش خداست، چرا باید قلعه باشد و...
        ذهن من همین قدر قد میده :)
        تفسیرهای دیگری هم بودند اما درست به نظر نمی‌رسیدند
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۱۴
        سلام علی جان کاش همین کمی بسط میدادی در پنجره سبز میزاشتی دیگر دوستان هم اگر دوست داشتند در بحث شرکت می کردند
        شعر پست مدرن شاید جدا از مرگ مؤلف نمی توان تصور کرد
        حالا چه ربطی به بحث ما داره عرض می کنم من هم بعنوان مخاطب دوم واقعا نظر می‌دهم کاش بعد خودن نقد امیر برداشت‌های خوت مخصوصا حول محور.... یه بحث جدی شکلی می گفتذ
        با تشکر امیر عزیز خندانک خندانک
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۲
        سلام مجدد
        بله نقد امیرحسین جان ر وخوندم و با محور شعر آشنایی دارم. شعر اینقدر از تعابیر و مفاهیم زیبا پر شده که هر گوشه‌ای از شعر رو میشه گرفت و دربارش گپ زد. خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۷
        پنجره‌ی سبز البته برای بزرگترهای سایت هست و من جسارت نمیکنم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۱۶
        خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۱۶
        ببین هر کس با اعتقادات خودش به قلعه
        و شخص پشت پنجره نگاه می کنه برا همین گفتم حتما می ارزه برا شب ردیف کن خندانک
        علی احمدی( امین)
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۳
        من که نهایتا دوازده پلکام سنگین میشن خندانک
        ولی چشم خاطر روی گل شما شب هستم. شعر حرف‌ها برای گفتن دارد
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۱۷
        بقول جناب محلق
        بنویس تا زنده بمانی خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۳۷
        درود آقای حسنلو خندانک
        خرسندم از خوندن این شعر تفکربرانگیز و نه تحمیل کننده و شعاری خندانک
        هربار خواستم چیزی زیر این شعر بنویسم دیدم
        وقت بس تنگ است و دریایی سخن
        مانده بر لب، ساغر فریاد را
        این بود که ترجیح دادم شعری رو تقدیمتون کنم:

        خداوندا!
        تو را می بخشم اما
        خودت را جای من بگذار!
        اگر تو جای من بودی آیا می توانستی
        خدایی بی خیالِ غصه هایت را ببخشی؟
        اگر تو جای من بودی و عمری پاک می ماندی
        و سهمت از سگان کوچه و بازار کمتر بود
        آیا می توانستی خدایت را ببخشی؟
        خداوندا!
        تو یکتایی که یکتایی
        چه سودی دارد این یکتایی تو
        به حال و روز آن مَردی
        که شب تا صبح می پیچد به خود از درد تنهایی
        چه سودی دارد این یکتایی تو
        به حالِ کودکان ِ کار
        خداوندا! تو را می بخشم اما
        بیا و لحظه ای خود را
        به جای مادری بگذار
        که طفلش مانده در اعماق آوار
        خداوندا!
        تو بینایی که بینایی
        چه سودی دارد این بینایی تو
        به حال و روز آن کوری
        که روزش مثل شب تار است
        چه سودی دارد این بینایی تو
        به حال و روز آن دختر
        که با صدها هزاران آرزو بر دل
        تمام عمر بیمار است
        خداوندا!
        تو بیداری که بیداری
        چه سودی دارد این بیداری تو
        به حال و روز آن قومی که خفته ست
        چه سودی دارد این بیداری تو
        به حال و روز دلهایی که آشفته ست
        خداوندا!
        زمین آکنده از ظلم است و تو انگار
        دنیا را رها کردی
        تو که می بینی و پیوسته بیداری
        مگر غیر از خدایی تو چه کار دیگری داری؟
        خداوندا!
        تو را می بخشم اما
        بگو آیا
        خودت را می توانی تو ببخشی؟
        (م. فریاد)

        امیدوارم با شما در به اندیشه وا داشتن ذهنهای درگیر شبه علمهای سنگین و موروثی همراهی کرده باشم خندانک

        سپاس بخاطر شعر پربارتون خندانک
        آفتاب اندیشه تون تابان خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۸
        سلام استاد زارع
        جناب فریاذ
        خیلی خوش آمدید
        و من لایق این همه لطف شما نبودم+
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۴۹
        درود به استاد عزیزم
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۰
        سلام
        استاد جان
        خیلی خوش آمدید
        من واقعا شرمنده کردید خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۰۶
        سلام
        کاش استاد
        البته هر وقت فرصت داشتین بنویسید
        خوشحالم می کنید خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۴۷
        سلام و عرض ادب استاد شاهرخ عزیز خندانک
        خیلی لطف دارید به این ناچیز
        افتخار میکنم به شاگردی شما خندانک
        همیشه باشید خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۱۳
        Salam
        Kash midanesti chegadr ziba minevisi
        Ali bood in sher zibaye shoma
        Vagean man chand bar khandam va hasoodim mishe behet
        Ostad faryad aziz paye sheri biyad .khosh be hal shoma
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۹
        سلام مجدد
        استاد جان اینا که فرمودید همه لطف و محبت شماست و من کاش واقعن لایق این محبت شما بودم
        و واقعا خوشحال شدم بی نهایت از حضور استاد فریاد بزرگوار و عزیز
        خندانک
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۴۶
        سلام
        دوست بزرگوارم
        جناب حسنلوی عزیز خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۲۹
        سلام
        استاد جان
        خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان
        در پناه حق خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۱۳
        درودهای بی‌کران خدمت شما ادیب بزرگوار خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        شاعرانگی‌هاتون مستدام خندانک
        قلمتان نویسا به عشق خندانک
        پاینده باشید و برقرار خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۴۴
        سلام
        بانو عباسی بزرگ.
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان

        باشید و بسرایید
        که سرودن است بودن خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۲۸
        🌹🍃🌹🍃🌹🍃
        🍃🌹🍃🌹
        درود بر شما
        سروده ای بسیار زیبا بارقصی از واژه های بکر و ناب🌹
        احسنت بر شما🌹لذت بردم
        پاینده باشید
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۱۶
        سلام
        بانو حسین زاده
        خیلی خوش آمدید و
        ممنون از حضورتان
        ونگاه وپر مهر ومهربان خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۲۲
        درود های فراوان جناب حسنلو استاد فرزانه وارسته
        بسیار زیبا وپر معنا
        قلمتان ماندگار
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۱۶
        سلام استاد جان
        جناب معینی
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان. در پناه حق خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۵۲
        ...............
        ...............
        _در هیچ کجای اریبهشت قاعدتن ننوشته :
        هشدار به خطر ریزش بهمن نزدیک می شوید!
        .............
        ...................
        عرض ادب و احترام شاعر ارجمند
        به امید برف سنگین و ریزش بهمن که شاید پایانی بر این خشکسالی باشد
        ------------------- خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۲۰
        سلام
        جناب مسعود م
        خیلی خوش آمدید و خوشحالم از حضورتان
        آره
        در هیج کجای اریبهشت ننوشته
        به بهمن نزدیک می شوید خطر ریش! خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        مسعود میناآباد مسعود م
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۱
        سلام استاد
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن  مصطفایی دهنوی
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۷:۲۶
        درودها بر شما استاد گرامی ادیب فرزانه و فرهیخته
        بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
        قلمتان نویسا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۱
        سلام جناب دهنوی
        خوش آمدید
        ممونمم از حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۰۸
        با سلام وارادت
        شاعر بزرگوار
        سرودی نا ب بامعنا خواندم
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۵۸
        سلام استاد
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۸
        درود بر شما
        میهمان دلنوشته‌ی بی نظیرتان بودم
        شاد و پیروز باشید خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۲:۱۵
        سلام بانو
        خیلی خوش آمدید
        وتقدیم شما خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۴۹
        درود بر شما
        سالهاست ندیدم بیدی به خواب این باد بیاید

        بسیار زیبا ....عمرتان پایدار و قلمتان نویسا
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۸
        سلام بانو
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۱۶
        سلام و عرض ارادت
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۹
        سلام
        جناب سیاوش عزیز
        خیلی خوش آمدید برادرم
        دلتنگت بودیم خوبین الحمدالله خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۰۴
        متشکر
        فرشید افکاری
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۱۰
        سلام و درود به دوست عزیز و بزرگوار جناب حسنلو گرامی
        بی نهایت زیبا و دلنشین بود این شعر درخشان و ستودنی

        نردبام را آرام می گیرم میروم پشت بام
        راستی چرا نمی پرم؟ ! فقط تکه ای از آسمان بی صدا می کَنم
        و پایین می آورم درون خانه
        پرهای گنجشک را با تکه ی رهایی آشنا می کنم خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۴۳
        بازم سلام
        فرشید عزیز جناب افکاری
        خیلی خوش آمدید
        و خوشحالم از حضورت
        شما لطف دارید واقعن عرض می کنم
        شعر آخرت معرکه بود داداشم
        تقدیم مهربانیت خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۴۰
        سلام و احترام بسیار زیبا سرودید
        خوشا به حال قلمی که در دست شماست
        سماع قلمتان نوبسا
        🌹🌹
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۴۵
        سلام
        بانو خدا بنده خیلی خوش آمدید
        ممنونم از حضورتان
        تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۶
        و از این چشمه هر چه خوانم سیر نمی شوم
        درودتان باد نازنین
        زیبا و پرمعنا بود
        سرتان سبز و روزگارتان خرم
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۱۱
        سلام دوست عزیز
        جناب کریمی
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان
        تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۱۳
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۳۸
        درود بر شمابزرگوار استاد
        اثری بسیار زیبا خواندم از قلم توانمندتان
        ونقدهای ارزشمند پای اثر خصوصا نقد جناب علامیان که لایه به لایه شعر را رمز گشایی کردند
        ومن از صفحه ی شما بسیار اموختم و بهره بردم
        مانا باشید وسلامت استاد خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۵۴
        سلام بانو رحیمی
        خیلی خوش آمدید
        و خوشحالم شعر و نظرات دوستان مورد توجه بود
        حضور شما و دیگر دوستان دلیل گرمی این صفحه بوده وهست
        ممنونم از حضورتان
        و تقدیم به شما خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۰۹
        سلام و درود جناب حسنلو استاد گرامی

        بسیار عالی و با
        مفهوم و زیبا بود

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۱۳
        سلام
        استاد عزیز
        خیلی خوش آمدید
        و ممنونم از حضورتان
        تقیمتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۵۵
        سلام مهدی جان عزیز دل خوبی؟
        مثل همیشه بینقض و زیبا بود لذت بردم رفیق عزیزم خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۵۶
        سلام مازیار عزیزم
        ممنونم وشکر امیدوارم شما هم خوب باشید
        و سپاسگزارم از لطفت به شعر
        تقدیم رفیق عزیزم خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)
        شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۳۹
        درود دوباره

        از اینکه باز میهمان این سروده‌ی بی نظیر بودم خرسندم، تصویرسازی های شعر خواننده رو با خودش همراه می‌کنه و زبان بیان اون طوری هست که هر کس می‌تونه برداشت آزادانه‌ی خوش رو داشته باشه.
        خوشحالم که با شاعر توانایی به نام مهدی حسنلو آشنا شدم.

        بمانید به مهر و بسرایید به مهر

        شاد و پیروز باشید خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۵۹
        سلام
        بانوی عزیز ملک بانوی سیب
        چقدر خوشایند نوشتن تخلص شما
        خیلی خوش آمدید
        و سپاسگزارم از توجه شما به شعر
        بنده هم متقابلن خوشحالم از آشنایی با شما و شعرهای بشدت خوبت که نیاز مخاطب امروز
        تقدیم شما بانو خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۱۳
        درود 🌹
        واای چقدر زیبا کلمات رو بهم پیوند داده بودید..
        بید به باد.. جزرومد به ماه، شب روی تخت و و و..
        عالی بود 👌 عالی 👏
        مدل نوشتنی بود که آرزوشو دارم بنگارم خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۰۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۲۴
        سلام
        شما بخدا شاهزاده ای باور کن
        کاش من هم یه تخلصی داشتم حیف
        شاید هم تخلصتون نیست حتمن شاهزادید
        ممنونم از دقت نظرتون. از نگاه مثبتتون به شعر.
        تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۴۵
        🙈🙈 شما پادشاه باشید که هستید.. من چون در به کمال رسیدن نقص دارم شاهزاده شدم.. وگرنه ملکه بودم خندانک

        تخلص داشتن یا تخلص نداشتن چه اهمیت دارد؟
        مهم تراوشات تفکر و قلب شماست که بی نظیر است.. خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۲۶
        خندانک
        شما لطف دارید
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۱۸
        درود جناب حسنلو
        ویرایش خوبی انجام دادید
        و شگردهای خوبی دارد
        به هرحال زیبایی های اثرتان گویای حرفهای متمدنی دارد
        تقدیمتان⚘
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۲۱
        سلام
        خانم دکتر خوش اومدین
        آره ویرایش وعجله این شعر را
        باز اونجور که دوست داشتم نکرد
        مشکلات اجازه تمرکز نمیده
        گاهی یه اشتباهاتی می کنم
        چی بگم ممنونم از نظرت که دریغ نمی کنی خندانک

        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۴۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۳

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۲
        بیچاره من !خودم پیراهن پاییز را
        روی کولم، رد می کنم از زمستان!
        «ها» می کنم گرم می کنم
        دوباره به تنش برگ می کنم
        شب را با دستهای خودم روی تخت می برم
        از آیات آسمانی ات ستاره می چینم
        برای گریه هایش
        با آیات شیطانی ات ماه را پایین می آورم
        برای خندهایش!
        خندانک خندانک
        سلام و عرض ادب جناب حسنلوی بزرگوار خندانک
        عالی بود مثل همیشه👌 خندانک
        مانا قلم زرنشان شما خندانک خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹

        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
        سلام بانو مهدیس
        خیلی خوش آمدید
        و خوشحالم کردید
        با آوردن بخشی از شعر
        که نشون دهنده احساست به شعرت
        واقعن لذت بردم
        سپاس گذارم خواهر خوبم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۵۱
        سلام جناب سلیمی
        استاد ممنونم بخاطر گلباران. صفحه
        شما خودتون گل هستین
        ممنونم قسمت بشه من هم بتونم در
        کنارتون میزبان خوبی بذشم خندانک خندانک
        چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ ۰۲:۰۹
        تا کی به نام صبر، این شعر را سکوت میکنی!
        بیچاره منم که خود، پیراهن پاییز را
        روی کولم، رد می کنم از زمستان!
        «ها» می کنم گرم می کنم
        دوباره به تنش برگ می کنم
        شب را با دستهای خودم روی تخت می برم
        از آیات آسمانی ات ستاره می چینم
        برای گریه هایش
        ...
        آنچه میبینم به غیر از عشق نیست
        🌼🌼🌼
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۲۹
        درودتان
        بانو راحیل
        خیلی خوش آمدید ممنونم از حضورتان
        شما به حقیر لطف دارید
        در پناه حق موفق و موید باشید
        تقدیم تان خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5