سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزل زیباودلنشینی بود
قلم خوبی دارید واین شعرتان هم مثل قبلیهابردل نشست ولی به نظرم اگرکمی بیشترشعرراسمباده کاری می کردید بهترازاین هم میشد ومطمانا درتوان خودتان هست که بهترش کنید
شعرتان تصاویرخوبی دارد وزن وقافیه هایش درست است ارتباط عمودی وافقی بین بیتهاهم عالی درکل شعرخوبی است باتصاویروارایه های زیبا اما نیازمندکمی ویرایش درتالیف است
بیت اول شعرهمیشه باید قوی ترازبقیه ی شعرباشد تامخاطب راباخودبکشاند کمی ضعیف شروع کردیدوکمی درمصراع دومش هم ضعف تالیف بود.
می توانستید اینگونه درستش کنید
درچشمهایم دیگرازشادی اثرنیست
اینجاکسی ازدرد آدم باخبرنیست
ویاهم اگراصرادارید کلمه ی بغض باشه اینگونه ویرایش کنید
جزبغض تلخی درگلوی من خبرنیست
که همون اولین پیشنهاد بازم بهتره وبی نقص تره
البته این پیشنهاداست چون وقتی میگن جربغضهای درگلو ازمن خبرنیست خبری ازمن نیست درواقع درسته وکمی ضعف داره
ضمن اینکه تصویرشادی درچشم وبغض درگلوتکراریه
یادربیت دوم که شاه بیت شعرتون هست به نظرمن ازلحاظ تصویری ولی بازهم مصراع دومش کمی تصویرش را میشودقشنگترهم کرد
فهمیده ام انگاردریا بی خطرنیست
میشود بهتروروانترش کرد بدین گونه:
فهمیده ام دریا همیشه بی خطر نیست
یافهمیده ام آغوش دریا بی خطرنیست
به جای انگارآغوش آمدهم روانترشد وهم تصویرش شاعرانه تر
دربیت سوم هم اگردقت بیشتری میشد بهتربود
دریادداری گفتمت شیرین زبانم
بازضعف تالیف کوچکی است
درواقع بایدگفت به یاد داری ویاگفتمت هم زبانش امروزی نیست
مصراع دومش هم برشکرغلطه به شکردرسته
میتونستیدبگید:
یادت می آید گفتم ای شیرین زبانم
وقتی توباشی خانه محتاج شکرنیست
دربیت چهارم هم برماهنرنیست ضعف تالیف دارد درما هنری نیست درواقع درستشه
ومی توانید اینگونه تغییرش دهید
معشوقه ی هرکس شدن اصلا هنر نیست
دربیت پنجم هم تغییرات کوچکی اعمال اگرشودبهتره
چون گفته اید باصدبهانه رفته ای ازخانه ی دل ارخانه ی دل شمانرفته هنوزهست که براش دارید شعرمی گیدومنطق تصویری درستی ندارد می توانیدبگویید:
باصد بهانه رفتی ازقاب نگاهم
برگردیارا یاراهم کلمه ای قدیمیه
بگیدبرگردجانم امروزی ترمیشه به نظرم
دربیت ششم برای درست ترشدن وزن مصراع دوم شدم بهترازشده است
ودرمصراع آخرش هم کمی ضعف تالیفه وبهتره ویرایش شه می توانید بگویید
شوقی برای عاشقی دراین بشرنیست
ویا
حالی برای عاشقی دراین بشرنیست
ببخشید عزیزم بارهاگفته ام نقادنیستم وتیک نقدرافقط ازجهت اموزش اندک آموخته ای که دارم برای شاعران آماتورنیازمند آموزش فعال می کنم
درتوانمندی شمااصلا هیچ شکی نیست واین مشکلات ریزی که گفتم درشعرهای همه وخودمن هم گاهی دیده میشودوبااندکی وقت گذاشتن درست میشودبه نظرم درارسال شعرعجله شده....
پس با نکاتی که گفتم خودم براتون کامل ویرایش زدم ببینید بهترنشد؟ اگرکه موردپسندبود بودوگرنه اجباری درپذیرشش نیست عزیزم
وجسارتم راخواهید بخشید برمن که خودمم شاگردی بیش نیستم.
در چشم هایم دیگر از شادی اثر نیست
اماکسی ازدرد آدم باخبر نیست
از آن زمانی که شدم غرقِ دو چشمت
فهمیده ام دریا همیشه بی خطرنیست
ویا
فهمیده ام آغوش دریا بی خطر نیست
یادت می آید گفتم ای شیرین زبانم
وقتی توباشی خانه محتاج شکر نیست
گفتم بدانی گرچه تنها مانده ام لیک
معشوقه ی هرکس شدن اصلا هنر نیست
با صد بهانه رفتی ازقاب نگاهم
برگرد جانم اعتمادی بر سفر نیست
هر شب به امیدِ طلوعی چشم بستم
تاریکیِ مطلق شدم، اینجا سحر نیست
آسوده خاطر باش بعد از تو عزیزم
شوقی برای عاشقی دراین بشر نیست
ویا
حالی برای عاشقی دراین بشرنیست
موفق باشیدنازنینم🌹♥
🌹🌹🌹🌹🌹