سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        جا مانده

        شعری از

        آذر مهتدی

        از دفتر فریاد نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۳۷ شماره ثبت ۱۰۸۳۷۰
          بازدید : ۴۵۴   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        یاد آن دوران که در خامی مرا تنهاگذاشت
        رفت و جامم از سبو خالی مرا تنها گذاشت
        در غبار راه بی بر گشت  رهایم کرد و رفت
        او  نشد تکیه گه و حامی مرا تنها گذاشت
         

        بی وفایی را به من آموخت بیزارم گذاشت
        رفت و تابم برد و داغ باغ و گلزارم  گذاشت
        خودفریبی های یادش برد از خاطر مرا
        در زمین و آسمان سرگشته نزارم گذاشت
         
         
        اوجوانی را گرفت و پیر و فرتوت جا گذاشت
        حافظم دیگر جوابم کرد و تاروت جا گذاشت
        یک گل سرخ قشنگی چیدم از باغ  لبش 
        خشک و پژمرده همان گل روی تابوت جا گذاشت
         
         
        در گلو فریاد  می زد کاروان جایم گذاشت
        کی رسم با پای خسته شد روان جایم گذاشت
        شاید آرامش بگیرم در مسیر عطر یار
        خسته و افسرده،بی کس ساربان جایم گذاشت
         

        جنب و جوشم را گرفت و گوشه گیرم جا گذاشت
        بارش ابر محبت کم شد و بغض گلو گیر جا گذاشت
        شاخه ی خشک درختی در بیابان سکوت
        بید مجنونی پریشان موی و درگیر جا گذاشت
        ۱۹اسفند۱۴۰۰
        آذر.م
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۳۶
        درود بر عزیزان ناب
        این پنجره ی سبز ادای دینی است به بانویی گرانقدر،متین و مهربان
        از اساتید اخلاق و معرفت
        و از زمره ی شاعرانی در سایت که بنده در کنارشان بسیار ،آرامش آموختم🙏🙏🙏
        صبح نظری اجمالی بر سروده ی زیبای شما نوشتم ولی همه نیک میدانیم که خلق یک شعر چقدر از شاعر زمان و انرژی میگیرد، بنده واقعا دوست دارم لااقل زیر اشعاری که در سایت محترم بیشتر نظرم را جلب میکنند قدری بلند تر نظر بنویسم.
        دوست دارم به شاعرش بگویم که درک کردم ان حسی را که در لحظه ی آفریدن این شعر داشتی
        دوست دارم بیت به بیت یا سطر به سطر قلم ارزشمند آن شاعر را تحلیل کنم( با ذهن کوچک خودم البته)
        دوست دارم به او بگویم اگر زیر شعرش نوشتم " درود ،زیبا بود" واقعا از سر جبر زندگی و شرایط خاص زندگی امروز است که مجال بلند تر نوشتن نمیدهد.

        منتها گاهی مثل این لحظه مجال بیشتر نوشتن هست، و قصد دارم صرفا در تکمیل نظر صبحم و دیگر نظرات بند اول را واکاوی بیشتری کنم.
        آرزو دارم این واکاوی برای شاعر محترم اثر سودمند باشد و وقت ارزشمند ایشان را تلف نکند🙏
        بند اول
        یاد آن دوران که در خامی مرا تنهاگذاشت
        رفت و جامم از سبو خالی مرا تنها گذاشت
        در غبار راه بی بر گشت  رهایم کرد و رفت
        او  نشد تکیه گه و حامی مرا تنها گذاشت

        و اما تیتروار نکات ِ این بند
        ۱. یاد آن دوران که در خامی مرا تنها گذاشت... و چه؟
        اولین مساله برای من این بود که ، تنها گذاشت و رفت؟
        یا ، یادم آمد آن دوران که مرا در خامی تنها گذاشت؟
        یا ،یاد باد آن دوران که در خامی مرا تنها گذاشت؟
        یا ، یاد آن دوران که در خامی مرا تنها گذاشت بخیر؟ که قاعدتا این آخری نیست
        یعنی وقتی با دقت این بند را میخوانیم ،متوجه میشویم شاعر اثر چون اصل داستان برایش کاملا واضح و مشخص است آن خبر ِ مهم را به مخاطب نمیدهد چون فکر میکند مخاطب نیز به اندازه ی او از چند و چون ماجرا آگاه است.
        البته من حدسهایی در این بند زدم و معمای بند اول را برای خودم حل کردم. قهرمان شعر دارد گلایه میکند ،دارد شکایت میکند و خاطراتی دردناک را از جا ماندن خودش تعریف میکند.
        من " داد" را به جای " یاد" قرار دادم که نتیجه را در پایان پنجره ی سبز بعدا مشاهده خواهیم کرد.

        ۲.جامم (را) از سبو
        را نشانه ی مفعولیست و حذف شده که در اینجا مساله ی مهمی نیست و من خودم بسیاری اوقات این " را" ی بخت برگشته را حذف میکنم!
        رفت و جامم از سبو خالی( شد،کرد،ماند) ،مرا تنها گذاشت
        فعلی به قرینه ی معنوی حذف شده ،منتها ظاهرا نه خیلی تمیز و ظریف، چون بنده الان ۳ احتمال نوشتم و شاید احتمالات دیگری نیز به ذهن دوستان برسد
        مثلا اگر داشتیم
        رفت و شد جام از سبو خالی، مرا تنها گذاشت
        تکلیف روشن بود،ولی این تغییر نیز مد نظر بنده نیست،چون مشکل دیگری نیز در این مصرع وجود دارد که نمود بیشتری از حذف فعل دارد.

        ۳.قافیه " خالی" که دوستان اشاره کردند با حامی و خامی هم خانواده نیست

        ۴.در غبار ِ راه ِ بی برگش/ت/ رهایم کرد و رفت
        گشت هجای کشیده و اینجا نیاز به هجای بلند است که صبح عرض کردم
        بنده " شد" را در ویرایش بجای " گشت" دارم

        ۵.او نشد تکیه /گه/ و حامی مرا تنها گذاشت
        که " گه" اندکی از صمیمیت شعر کاسته، چون با اینکه زبان کلاسیک است ، آن کلاسیکی نیست که " گه" در آن نمود نکند.
        پس در ذهن بنده این ۵ آیتم مطرح شد و ویرایش ذهنی من اینگونه انجام شد

         داد از آن دوران که در خامی مرا تنها گذاشت
        ناگهان بی هیچ فرجامی مرا تنها گذاشت
        در غبار ِ راهها گم شد رهایم کرد و رفت
        تکیه گاهم بود ، بی حامی مرا تنها گذاشت

        صرفا قصدم این بود که اندکی ویرایش و بازبینی شعر ،که گاها در پنجره های سبز به ان اشاره میکنم را تشریح کنم، که اگر شاعر عزیزی دید من مینویسم مثلا ،این بند نیاز به بازبینی دارد منظورم چیست
        بسیار دوست داشتم کل شعر را واکاوی میکردم
        ولی به قول جناب قنبرپور
        "شاعر شیر فروش، صبح باید در مغازه اش را باز کند!!"
        پس نیاز به خواب هم دارد!!

        درود بر عزیزان🌺
        و فراخوان غزل را حمایت کنید دوستان🙏

        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۴۹
        درودها آفرین .
        زیبا بود .
        مو فق باشید .
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۰۵
        درود مجددجناب عزیزیان
        همراه همیشگی و پشتیبان و راهنمای مهربان
        من که دینی به گردن کسی ندارم اما لطف شما دوستان گرامی شامل حالم شده جز اینکه تشکر کنم و بیشتر تلاش نمیدانم چطور بتوانم در برابر محبت و زحماتتان پاسخگو باشم. امیدوارم در عرصه شعر و شاعری به جایی برسم که موجبات خوشحالی شما دوستان و شعر دوست را فراهم کنم تا دچار زحمت مضاعف نشوید.
        با آرزوی بهترین ها برای شما و دوستان خوبم خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۱:۱۹
        داد از آن دوران که درخامی، مرا تنهاگذاشت
        ناگهان بی هیچ فرجامی ، مرا تنها گذاشت
        در غبار راهها گم شد، رهایم کرد و رفت
        تکیه گاهم بود ، حامی مرا تنها گذاشت


        بی وفایی را به من آموخت، بیزارم گذاشت
        رفت و مهرش را گرفت ،فرسوده و زارم گذاشت
        دلفریبی کرد و یادش برد از خاطر مرا
        در زمین و آسمان، سرگشته، نزارم گذاشت


        اوجوانیم گرفت و ،پیر و فرتوتم گذاشت
        حافظم دیگر جوابم کرد و تاماتم گذاشت
        یک گل سرخ قشنگی، چیدم از باغ لبش
        خشک و پژمرده همان گل، روی تابوتم گذاشت

        در گلو فریاد می زد، کاروان جایم گذاشت
        کی رسم با پای خسته،شد روان، جایم گذاشت
        شاید آرامش بگیرم ، در مسیر عطر یار
        خسته و افسرده،بی کس، ساربان جایم گذاشت

        جنب و جوشم را گرفت و، بی کس و تنها گذاشت
        بارش ابر محبت کم شد و، بغض درگلویم پا گذاشت
        شاخه ی خشک درختی در بیابان سکوت
        بیدمجنونی، پریشان موی، خسته بی نجوا گذاشت

        امیدوارم درکم درست باشه خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۵۸
        درود بر شما
        منتظر حضور گرمتان در فراخوان غزل هستیم 🙏🌺🙏
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        جمعه ۱۹ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۲۹
        درودی مجدد جناب عزیزیان
        نقدتان را در نیمه شب ششمین سحرماه مبارک خواندم و بیشتر احساس افتخار کردم که دوست شاعری چون شما مثل نعمت خداداد در این سایت وزین و محترم دارم. از تعاریف و نگاه محبت آمیزتان تشکر نکردم از بی ادبی نبود که همیشه شاکرم و این را لطف نگاه شما و دوستان می دانم وگرنه، به شخصه در خودم این همه صفات عالی که نام بردید نمی بینم. ان شاالله سعی می کنم در وزن و آرایه ها درک بهتری پیدا کنم . شاید روزی بتوانم. باز هم از نکاتی که فرمودید سپاسگزارم.
        برازتان آرزوی بهترین ها را دارم. خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۲۶
        درود بانو مهتدی گرامی
        مفهوم زیباییست👏👏🌺🌺
        منتها گمان میکنم با در نظر گرفتن وزن و نوع روایت و ختم تعمدی ردیف ها به" گذاشت" بسیار پتانسیل غزل شدن دارد این چهارپاره.
        یک نکته ی کلی در نوع چینش واژه ها در سروده های شما وجود دارد که اگر مورد التفات بیشتری قرار بگیرد نتایج درخشانی در پی خواهد داشت.
        استفاده از هجای کشیده بجای هجای بلند آنجا که مجاز نیست ،بسیار در سروده های شما نمود میکند.اگر اقدامی در این زمینه عملیاتی کنید شاهد جهش بلندی در اشعار شما خواهیم بود
        موفق باشید و سال نو بر شما مبارک
        👏👏🌺🌺
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷
        درود جناب عزیزیان گرامی
        بسیار از حسن نگاه و مهر حضورتان سپاسگذارم و قدر دان هر کلمه در نقد پر مهرو برادرانه اتان هستم.
        سعی خواهم کرد تا در ساخت اشعارم بهتر شوم.
        با استفاده از راهکارها و تذکرات دوستانا شما و دوستان عزیز.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۴۹
        سلام بانو مهتدی یِ بزرگوار.
        من خوشحالم که شعر شما را خواندم .
        افرین.
        معنی عالی .
        خاطرم هست پرسپولیس در یک سال ده نفره مقابل استقلال بازی می‌کرد و استقلال هم یک گل عقب بود خاطرم هست استقلال نزدیک پنجاه دقیقه حمله کرد و بازی یک هیچ به سود پرسپولیس تمام شد .
        بعد بازی علی پروین در مصاحبه تلوزیونی گفت اگر نود دقیقه دیگر بازی ادامه داشت باز استقلال نمی‌توانست گلی بزند .
        البته خودم استقلالی هستم، ولی علی پروین قشنگ گفت .
        در مورد سروده شما از نظر علی پروین استفاده میکنم اگر نود دقیقه دیگه شعر شما ادامه داشت باز با .
        مرا تنها گذاشت ،
        این شعر زیبا را ادامه می‌دادید.
        بزرگوار زیبا بود .
        درود بر شما .
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و سرشار از احساس بود
        موفق باشید خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۴۲
        درود بر شما جناب استکی گرامی
        بسیار سپاسگزارم از لطف نگاه و حضور سبزتان
        پیشاپیش سال نو مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۲:۳۸
        درود ها بر شما بانو مهتدی و جناب آزاد

        از نظر قافیه فرمودند جناب آزاد

        خامی
        خالی
        حامی
        فکر میکنم خالی هم قافیه نیست

        بیزار
        گلزار
        نزار
        فکر کنم هیچکدام با هم همقافیه نیست
        باز نظر اساتید را جویا شوید .

        فرتوت
        تاروت
        تابوت
        تاروت فکر کنم همقافیه نیست
        تاروت معنی.....مجموعه ای از کارت های بازی است که از نیمه ی قرن ۱۱۵ میلادی در قسمت‌هایی از اروپا برای ورق بازی گروهی مورد استفاده قرار می‌گرفت
        خندانک
        در هر صورت تاروت را در قافیه ها ندیدم


        و (فرهنگ لغت قافیه) را اگر سرچ کنید
        قافیه های مورد نظر را می آورد

        درود ها .
        باز اگر از استادان سایت سوال بفرمایید
        بهتر راهنمایی می‌کنند.
        موید باشید
        خندانک
        عید شما مبارک سال خوشی داشته باشید .
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۵۷
        درود برشما
        سپاس ویژه
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۴۶
        درود بر شما
        زیبا و پراحساس سرودید.
        شادکام باشید.
        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۴۳
        درود جناب زراعتی گرامی
        سپاس از مهر نکاه و لطف حضورتان
        زیبا خواندید با حسی شاعرانه
        ایام بکام
        پیشاپیش سال نو مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۱:۱۰
        سلام تاملی اگر در قافیه های بند اول و آخر بنمایید متشکر
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۵۷
        درود بر شما جناب آزاد گرامی
        بسیار تشکر
        تحمل فرمایید تا نتایج بهتری را ارایه دهم
        خندانک خندانک خندانک

        جنب و جوشم را گرفت و بی کس و تنها گذاشت
        بارش ابر محبت کم شد و بغض درگلویم جا گذاشت
        شاخه ی خشک درختی در بیابان سکوت
        بید مجنونی پریشان موی و خسته (باز بی نجوا )(از صهبا)گذاشت
        و سپاس از لطفتان خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۲۹
        تشکر
        محمد قنبرپور(مازیار)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۵۴
        سلام بانو مهتدی از مهربان ترین ها و عزیز ترین های شعر ناب خیلی زیبا بود مزین به نفد مهرداد جان ترین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۴
        درود جناب مازیار گرامی
        ممنون از حضور پر مهرتان
        زیبایی در نگاه زیبا بین تان
        جناب عزیزیان بسیار لطف دارند
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۰۲
        درود بانو جان
        زیبا و دلنشین سرودید خندانک
        پاینده باشید نازنین🌹
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۶
        درود تکتم بانو جان
        زیبا نگاه شما ست نازنین
        پیشاپیش نوروزتان مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۱۱
        درود مهربانومهتدی
        زیبا سرودید
        شاد و پیروز باشید خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۷
        درود شعله جان
        سپاس از مهر حضور و گرمای کلامت
        زیبا خواندی
        ایام بکام پیشاپیش نوروزتان مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۰۶
        درود خواهر بزرگوارم
        قلمتان سبز خندانک
        سرفراز و مانا باشید
        پیشاپیش نوروز مبارک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۸
        درود بر شما جناب علامیان گرامی و صبور
        برادر ارجمندم
        سپاس از حضورتان
        سربلندیتان افتخارم است
        نوروز بر شما هم مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۴۴
        بسیار زیبا وبا احساس
        فوق العاده وپر معنی
        سرودی بود
        هزاران درود
        برشما
        شاعرواستادبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۵۰
        درود جناب انصاری گرامی
        بسیارسپاسگزارم از لطف نگاه و مهر حضورتان
        احساس شما فوق العاده است
        استاد بزرگوار
        نوزتان مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۵۵
        درود برادر بزرگوار جناب خوشرو
        بسیار سپاس از مهر نگاهتان و لطف نگاه و اطمینانی که به طویل سرایی ام دارید.
        خاطره جالبی بود
        زیبا خواندید تصحیح آن را در پاسخ به کامنت جناب آزاد بخوانید نظرتان برایم مهم است.
        پیشاپیش سال نو بر شما و خانواده محترم مبارک
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۲:۴۸
        درودها بانو مهتدی ارجمند خندانک
        البته به شخصه به سبب سابقه عضویت و فعالیت تون در سایت انتظارم خیلی بیشتر از این هاست خندانک .
        در هر صورت بدرخشید و تابنده باشید خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۵۷
        درود بر شما جناب مهدی محمدی گرامی
        سپاس از مهر نگاه و لطف حضورتان
        خودمم توقع دارم اما بضاعتم کم است. سعی خود را خواهم کرد.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۳۶
        سلام و درود سرکار خانم مهتدی علیرغم ایرادات ذکر شده مضمون شعرتان زیباست و حکایت پر معنایی است شاد و خرم باشید در پناه ایزد یکتا
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۱:۲۴
        درود جناب سید حسینی بزرگوار
        علیرغم تمام اشکالاتم محبت و مهر شما دوستان شاعر دلگرم کننده است. یبا خواندید
        حضور پر مهرتان مستدام
        در پناه حق سعادت روزیتان و نگاه خدا به مهر نکهبانتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰
        سلام و احترام مهربانو آذر
        بسیار عالی بود
        زیبا منسجم یکدست
        مانا باشید
        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۴۹
        درود بر شما جناب آزاد بخت گرامی
        سپاس از لطف نگاه و مهر حضورتان
        عالی وجود پر مهر شماست
        زیبا خواندید
        سلامت و تندرست و موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۴۱
        درودها نازنین آذر عزیز

        بسیار زیبا بود
        قلمتون مانا 🌺🌺♥️♥️
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        درود نسرین بانوی عزیز
        زیبا خواندی
        حضور پر مهرتان مستدام
        سپاس بیکران
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۰۳
        درود بانو استاد مهتدی
        عالی بود 🌺🌺🌺
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۰۱
        درود بر شما جناب سلیمی گرامی
        سپاس از مهر و بزرگواریتان
        البته استادی برازنده اساتید محترم سایت من هنوز شاگردی بیش نیستم
        عالی خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۳
        بار دیگر،درخت سال در انتظار بهار، شکوفه هایش را وعده بارورشدن می دهد.آیا همه چیز نو خواهد شد؟ آیا همه چیز دوباره می روید؟
        دوستی ها باران دیده اند و آفتاب تیز،اما اینک دنبال شکوفا شدن هستند .برگ های روزگار روزی تمام خواهد شد و من مفتخر هستم از اینکه با عزیزان سال جدید را با سین های سلامتی و سعادت شروع خواهم کرد.
        آرزوهایم را به بهار خواهم گفت تا اجابت خواسته ها در مسیر باران، موفقیت را به دوستانم نیز عطاکند.به راستی که سعادت ،داشتن بزرگوارانی است که اخلاق ،ادب،معرفت،احترام و دانش را به جوهره ی زندگی می چکانند و من همیشه مسرور و مسعود از داشتن عزیزانی چون شما.

        با تقدیم احترام

        مسعود آزادبخت

        سال ۱۴۰۱ مبارک

        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌹🌹🌹🌹🌹
        🌹🌹🌹🌹
        🌹🌹🌹
        🌹🌹
        🌹
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۱ ۱۹:۱۱
        درود بر شما جناب آزادبخت گرامی
        آغز فصل شکوفایی و نوشدن و قرن ۱۵ش را تبریک می گویم
        سپاس از متن زیبا و تبریک بهاریتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۳۳
        در گلو فریاد می زد کاروان جایم گذاشت
        کی رسم با پای خسته شد روان جایم گذاشت
        شاید آرامش بگیرم در مسیر عطر یار
        خسته و افسرده،بی کس ساربان جایم گذاشت خندانک

        درودها بانو💕
        با احساس و زیبا قلم زدید
        قلمتان سبز خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۱
        درود بانو مهدیس نازنین
        بسیار سپاس از مهرت
        و انتخاب زیبایت
        زیبا خواندی
        پیشاپیش عید نوروز میارک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
        درود به استاد مهتدی عزیز
        ممنون بابت اشتراک این شعر زیبا
        تقدیمتان خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۰۳
        درود بر شما نیاز نازنین
        سپاس از مهر نگاه و لطف حضورت
        زیبایی در اندیشه های خاص تان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4