سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      آسمان سنگی

      شعری از

      ثریا خورشیدی

      از دفتر گندم نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۰۷ شماره ثبت ۱۰۸۱۰۰
        بازدید : ۱۲۶   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ثریا خورشیدی

      کمی مهتاب می پاشم به تاریکّیِ این شبها
      به قدر شلعه ی شمعی که بیند جشم چشمی را
       
      در این بند آسمان را جلوه و رنگ و لعابی نیست
      سراسر سنگ و سیمان است جای گنبد مینا
       
      بر این دیوار سنگین ار رسوب زخم انسانی
      هزاران چوب خط اینجاست چندین صد هزار آنجا
       
      شبانگاه است و اینجا سور سات هم دلی بر پاست
      کجایی تازه هم بندی بیا بنشین کنار ما
       
      قفس تنگ است اما حرف دل را بند وبستی نیست
      بیا آن سفره ی دل را میان جمع ما بگشا
       
      نگاهش رو به پرواز پرستوهای نقاشی ست
      کنارش دستخطی ، نامه ای از دخترش سارا
       
      نگاهش پا به ماه آبشاری بس خروشان است
      به بالایِ یکی مردی که می جوشد در این سرما
       
      میان جمع می آید یکی دل نامه می خواند
      صدایی دل نشان و دل نشین و گرم و بی همتا
       
      یکی دل نامه گویی واژه هایش از دبستان است
      زبان از جنس"بابا آب داد " اما بسی شیوا:
       
      "ببین بابا چه گلهای قشنگی توی گلدان است
      چه زیبا شاپرکهایی ست روی شاخه ی افرا
       
      ببین این باد بادک را که شکل ماهی دریاست
      کنار آن پرستوی های نقاشی ببین بابا
       
      همین فردا که می پاید نگاهت آسمانم را
      یکی پرواز می کارم به آن چشمان چون دریا
       
      همین دیشب که مامان قصه ی شهزاده ها می خواند
      برایم گفت می آیی طلوع صبح این یلدا"
       
      تنور سینه الماسی به جوی گونه می آرد
      دو چندان جوی دیگر می نشاند روی آن سیما
       
      غم است این لحن یا خشمی ست یا بغضی فرو خورده
      تمام دخمه می ارزد از این هنگامه و غوغا:
       
      "به چشمانی که جز کابوس و بی خوابی نصیبش نیست
      کجای این شب تیره بی آویزم یکی رویا" 
       
      یکی همدرد و همدل می کشد بر شانه اش دستی
      به همراهش در این وادی هزاران دستِ ناپیدا
       
      از این دل نامه هر کس در خیالش راه می افتد
      همانجایی که می خوانند شبها قصه و لالا
       
      خیال دیگری غرق است در قاب تماشایش
      هر آن می گویدش :بابا فدای آن قد وبالا
       
      و من با شعر خود اینجا در این یخ بسته زندانم 
      کنی مهتاب می پاشم ببینم چشمه ی فردا
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۵۷
      درود
      میلاد با سعادت سالار شهیدان راه حق و فضیلت
      حضرت حسین ابن علی علیه السلام مبارک باد خندانک خندانک خندانک
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۳۲
      خندانک خندانک خندانک
      درود مهربانو خورشیدی
      زیبا سرودید
      برگ زندگیتان همیشه سبز خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۵۱
      شب میلاد شاهین ترازوی کمال و انسانیت شاهکار آفرینش
      و افتخار آزادگی و انسانیت
      وآقای آزادگان جهان
      حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام و روز پاسدار
      بر شما مبارک بادئ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0