يکشنبه ۴ آذر
ساعاتی خوش.... شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۱۳ شماره ثبت ۱۰۴۴۰۸
بازدید : ۲۴۹ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
پرده ها را کنار کشیدم
نور با من هم صحبت شد!
سفره را پهن کردم
برکت در پشقاب ها متولد شد!
پنجره را بستم!
شادی در چهار چوب در حلق اویز ماند!
پنجره را باز کردم
بوق اتومبیل ها
ارکسترسمفونیک
امشب ماست!
رقص!
چاشنی سایه ی روشن های دیوار ماند!
مهمانی پایان یافت!
کیسه جارو برقی ابستن شد!
صندلی ها را مرتب کردم!
یک مجروح در میان شان یافتم!
خسته....
خوابم برد!
فرادی شب مهمانی
گوش ها
تشنه ی
شنیدن خاطرات ان شب ماندند!
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود