سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
ولی نوع این شعر.
دلبرانه. دلدادگی. عاشقانه شاد. عشق و محبت . عاشقانه نافرجام(غمگین). عاشقانه برای طبیعت
عاشقانه رمانتیک . عاشقانه عارفانه. عاشقانه آرام. عاشقانه احساسی . عاشقانه خاص. عاشقانه کوتاه. و غیره. فی الحال
همین ها در ذهنم بود.
غزل های عاشقانه را سعدی و غزل های عارفانه را مولوی به اوج خود رساندند.
واما این شعر عاشقانه احساسی...به نظر من.
ماه در خسوف.
آنشب تو ماه بودی و من برکه ای زلال
غرق تو بودم و تو شناور به روی من
شاعر معشوق را به ماه و خود را به برکه ای زلال و شفاف تشبیه کرده.
غرق تو بودم.....در وجودت گم شده بودن
تو شناور بروی من.....عکس ماه در برکه که شاعر خود را به برکه تشبیه کرده افتاده بود.
یادم نمیرود به خدا گریه های تو
وقتی که بست راه نفس در گلوی من
احساسی بودن شعر شاعر دراین قسمت نمایان تر است .و به مرور نمایانتر میشود.
و
که معمولا گریه های معشوق در هر نوع شعری
عاطفی و غم انگیز است.و در این بیت هم خودنمایی و اثر خود را نهاده.
که به بسته شدن راه گلوی شاعر رسیده
قبل از رسیدن به قراری که داشتیم
میبرد حسرتی همه ی آرزوی من
اشاره به حسرت و آه شاعر در قرار و قبل قرار
با معشوق برای آرزوهای که دست یافتنی و دست نیافتنی هستند.
همراه هر قدم که به سمت من آمدی
شعری به قصد مرگ میآمد به سوی من
شعر را از این جهت عاشقانه احساسی یافتم و نه عاشقانه غمگین که که نور امید در تمامی ابیات موج میزند. حتی در همین بیت بالا که نوشتم و غمگین بود و اما نور امیدش کجایش بود .
در مصرع اول برای هر قدم که به سوی سمت من آمدی...
و نوشتن شعر برای به سمت و سوی شاعر آمدن
هم مجددا خود امید وار کننده و احساسی است.
از خنده های بی کسی و غربت و عذاب
چون رشته های شال تو شد آبروی من
در این بیت شاعر عاشقانه خود را همراه کرده با با معشوق خود و خنده های معشوقش را طنازانه توصیف کرده و ود مصرع قبلی که شاعر گفته شعری به قصد مرگ می آمد به سوی من.
به معنی قصد شاعر برای سرودن شعری تلخ و به پایان رسیدن در غربتی نامعلوم و عذاب آور بوده .
که با خنده های معشوقش دلدادگی به معشوق این آبرو بر جامانده .
و به قول خودمان این غربت و غم با دلدادگی به معشوق به آبروریزی تبدیل نشده.
و به همین خاطر است که عرض کردم عاشقانه احساسی...
هر آنچه را که بی تو به تنهایی ام گذشت
خوش کرده جای همه در گفتگوی من
حرف های زیبای معشوق همواره در گوش شاعر ما مانده و به کلامی در زبان شاعر آمده
در واقع شاعر با کلام معشوق خودش زندگی میکند و اشاره به همواره با او بودن دارد.
آئینه و شب و قلم و شعر شاهدند
رنگی دگر نمانده به هر تار موی من
که اشاره به دیدن روی خود دارد شاعر در آئینه و در اشعارش و در قلم زني هایش به گذشت و زمان و سپیدی مو و دنیا دیدگی.
که البته به عقیده من کنایه از این بیت
این بود که با سن و سال من بعضی از کارها و هم پا شدن با معشوق زیاد با این موهای سپید جور در نمی آید.
.
آنشب تو غرق گشتی و ماه در خسوف
من در پی ات شبیه تو در جستجوی من
که شاعر تشبیه های خود را در بیت آخر
که خسوف پنهان شدن ماه در سایه زمین است
را به خود تشبیه کرده.
و سروده در آن شب تو که ماه بودی و من شدم سایه ای بر سر تو .
سایه ای بر سر تو.
سایه ای بر سر تو.
اشاره به شب ازدواج است.
موفق و مؤید باشید.
آدینه خوش.