سه شنبه ۱۹ فروردين
اشعار دفتر شعرِ اندرز شاعر هما خادمی (هما)
|
|
چقدر ناراحت کننده است به کسی پناه ببری اما او سنگ دل باشد و اهمیت بتو ندهد
|
|
|
|
|
چرا بعضی انسانها اینقدر سنگ دل هستند که انسانهای دیگر را به زحمت می اندازند
|
|
|
|
|
چقدر بعضی آدمها از خدا بیخبرند که دل کسان را می رنجاند و از رفتار خود خجالت نمی کشند
|
|
|
|
|
چرا از روزگار و از دنیا شکایت داریم با دعا و مثبت اندیشی روزگار را شیرین کنید
|
|
|
|
|
چه رویای قشنگی است که همه انسانها با هم دوست باشند و اثری از ریا و دو رویی و نامهربانی نباشد . این آ
|
|
|
|
|
چرا بعضی آدمها در زندگی دو رو دو رنگ هستند . و به دروغ پیوند دوستی میبندند ولی صداقت در رفتار و کرد
|
|
|
|
|
در زندگی لحظاتی میشه که انسان واقعا شکست و نا امیدی را تجربه میکنند اما با امید و مبارزه باید دفع ش
|
|
|
|
|
انسانها در زندگی بسیار شده دچار مشکل و چالش شوند و پیش خود خیال کنند هرگز موفق به حلش نمی شوند اما ب
|
|
|
|
|
هرگز نباید امیدت را از خدا قطع کنی چون وقتی امیدوار باشی به آینده خوش خواهی رسید
|
|
|
|
|
داستان واقعی از زندگی عده ای از مردم این سرزمین که در فقر دست و پا میزنند و ما شاهد هستیم و کتری آ
|
|
|
|
|
سخت است درد دوری و هجران خدا نکند که کسی به این بلا مبتلا شود . که هم جگر سوز است و هم انسان را بیم
|
|
|
|
|
تنهایی و بی کس بودن بد دردی است و هرگز نباید این تنهایی باعث مرگ انسان شود
|
|
|
|
|
حکایتی است از بابت انسانهای بی خدایی که رحم در دل ندارند و غریب نواز نیستند و ازار را تا جایی که می
|
|
|
|
|
اساتید محترم شعر های من از قاعده و قانون خاصی تبعیت نمی کند از دل بر می آید و من شاعر نیستم
|
|
|
|
|
دورو بر ما انسانها همه خوب نیستند . انسان با آدمهایی سرو کار دارد که تهی از عاطفه و مهربانی هستند آ
|
|
|
|
|
همیشه نگرانی و التهاب وجودم را میلرزاند و امید به ارامش دارم
|
|
|
|
|
وقتی انسان از زندگی توقع داشته باشند . راضی به یک جا ماندن نیستند باید تجربه کنند .در نتیجه همان ش
|
|
|
|
|
این شعر از احساس درونم نشئت گرفته
|
|
|
|
|
زندگی پر است از تلاطم و جنجال یا باید طاقت آورد و نا امید نشد و یارای بهبود چاره اندیشید
|
|
|
|
|
چه خوبه که همانطوری که لذت زندگی را برای خودمان میخواهیم گاهی اوقات هم دست به دعا شیم و خدا را قسم
|
|
|
|
|
باز هم سخن از دلتنگی و دوری
|
|
|
|
|
سروده ایست از هجرت که بسختی طی شد
|
|
|
|
|
این شعر کنایه به اینه که دل شکستن هنر نمی باشد
|
|
|
|
|
تمام شعر های من احساسی ودل افسردگی سروده شده
|
|
|
|
|
دل تنگی در غربت دلیلی بر گفتن این شعر شدشد
|
|
|
|
|
این شعر در باره نگرانی و تشویش شدید سروده شده از دل بر آمده امیدوارم بر دل بنشیند
|
|
|
|
|
حال بدم را فقط باشعر میتوان بیان کرد در دنیایی که بع۱ی انسانها خاطر انسان دیگر را آزرده میکنند .
|
|
|
|
|
در هجران نام شعرم است. بیشتر اشعار من احساسی است و حال و روزم را بیان میکند
|
|
|
|
|
این شعر دو بیتی است و در باره احساسم سروده شده
|
|
|
|
|
زندگی خیلی خوبی داشتم من با شوهرم دست در دست هم کار میکردیم و با بچه ها شاد بودیم و در خانه مان برای
|
|
|
|
|
از بس در این دنیا آسیب دیدم از دوست و آشنا تمام شعر هایم شکفه و شکایت است . اما از هیچ کس کینه ندار
|
|
|
|
|
این شعر سپاس از خالق است که در موقع نا امیدی بدو پناه میبرم و از او کمک می طلبم
|
|
|
|
|
وقتی دلم خیلی میگیرد پناه به جنگل و دریا و کوه و دشت میزنم. و آیت شعر را در کنار دریا سرودم چون بی
|
|
|
|
|
خیلی انسانها انگار به وجود آمده اند برای آزار و اذیت خلق خدا و هیچ چیز جز خود را باور ندارند . وبا ک
|
|
|
|
|
این شعر را برای سختی های زندگی که بعصی ها با ظلم و ستم دست در گربیان هستند سرودم
|
|
|
|
|
مدت چند سالی بدون بچه هایم به آمریکا سفر کردم چون در لاتاری شرکت کرده بودم و با داشتن چهار فرزند با
|
|
|